علوم اجتماعی
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
علوم اجتماعی[ ۱] دسته ای از تخصص های دانشگاهی است که مرتبط با اجتماع و روابط بین افراد آن در جامعه می باشد. علوم اجتماعی به عنوان یک کل، شاخه های متعددی دارد. علوم اجتماعی شاخه ای از مطالعات انسانی است که موجودات از نوع انسان را از جنبه های مختلف مورد مطالعه قرار می دهد. علوم اجتماعی شامل این موارد شده ولی به آن ها محدود نمی شود: انسان شناسی، باستان شناسی، مطالعات ارتباطات، اقتصاد، مدیریت و بازرگانی، تاریخ، مطالعات اجتماعی، موسیقی شناسی، جغرافیای انسانی، حقوق، زبان شناسی، علوم سیاسی، سلامت عمومی و جامعه شناسی. جامعه شناسی به عنوان علم عمومی جامعه تعریف شده است. همچنین، برخی اوقات هنگامی که صحبت در مورد جامعه شناسی بوده، از این عبارت استفاده شده است. اصطلاح «علوم اجتماعی» در ابتدا در قرن نوزدهم ایجاد شد.
دانشمندان اثبات گرا، از روش هایی مشابه با روش های علوم طبیعی به عنوان ابزارهایی برای فهم جامعه استفاده کرده اند، لذا آن ها علم را به معنای دقیق مدرن خود تعریف می کنند. در مقایسه، دانشمندان تفسیرگرای علوم اجتماعی ممکن است از جامعه شناسی انتقادی یا تفسیر نمادین استفاده کنند تا این که بخواهند به طور تجربی، نظریات ابطال پذیر بسازند و بدین طریق با علم در معنای وسیع ترش رفتار کرده اند. در دنیای امروزین فضای دانشگاهی، محققان اغلب گزیده عمل می کنند، یعنی از چندین روش استفاده می کنند ( به عنوان مثال تحقیقات کمی و کیفی را با هم ترکیب می کنند ) . عبارت «تحقیق اجتماعی» نیز ماهیت مستقلی برای خود پیدا کرده است، چرا که متخصصان از تخصص های مختلف در اهداف و روش های آن با هم اشتراک دارند.
تاریخ علوم اجتماعی در عصر روشنگری بعد از ۱۶۵۰ میلادی آغاز می شود، [ ۲] در آن دوره بود که درون فلسفه طبیعی انقلابی شکل گرفت، این انقلاب، چارچوب مبنایی که به اشخاص می گفت چه چیز «علمی» است و چه چیز نیست را دچار تغییر کرد. علوم اجتماعی از فلسفهٔ اخلاق آن زمان بیرون آمد و تحت تأثیر انقلاب هایی چون انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه قرار گرفته بود. [ ۳] علوم اجتماعی از تحول در علوم ( تجربی و عملی ) ، یا بنیان های نظام مند دانش یا چشم اندازهای عملی مرتبط با ارتقاء در سطح اجتماعی گروهی از عناصری ایجاد شد که با هم برهم کنش می کنند. [ ۴] [ ۵]
آغاز علوم اجتماعی در قرن هجدهم میلادی در دایرةالمعارف بزرگ Diderot، منعکس شده، در مقاله ای از آن که ژان ژاک روسو و دیگر پیشتازان آن زمان نوشته اند. رشد علوم اجتماعی در دیگر دایرةالمعارف های تخصصی نیز منعکس شده است. دورهٔ مدرن اولین استفاده از «علوم اجتماعی» به عنوان یک زمینه مفهوم مجزا را شاهد بود. [ ۶] علوم اجتماعی تحت تأثیر اثبات گرایی قرار گرفت، [ ۳] لذا از گمانه زنی های متافیزیکی اجتناب شد. اگوست کنت از اصطلاح علوم اجتماعی برای توصیف این علم استفاده کرد. آگوست کنت تحت تأثیر ایده های چارلز فوریه ازین دانش به فیزیک اجتماع نیز یاد کرده است. [ ۳] [ ۷]





این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدانشمندان اثبات گرا، از روش هایی مشابه با روش های علوم طبیعی به عنوان ابزارهایی برای فهم جامعه استفاده کرده اند، لذا آن ها علم را به معنای دقیق مدرن خود تعریف می کنند. در مقایسه، دانشمندان تفسیرگرای علوم اجتماعی ممکن است از جامعه شناسی انتقادی یا تفسیر نمادین استفاده کنند تا این که بخواهند به طور تجربی، نظریات ابطال پذیر بسازند و بدین طریق با علم در معنای وسیع ترش رفتار کرده اند. در دنیای امروزین فضای دانشگاهی، محققان اغلب گزیده عمل می کنند، یعنی از چندین روش استفاده می کنند ( به عنوان مثال تحقیقات کمی و کیفی را با هم ترکیب می کنند ) . عبارت «تحقیق اجتماعی» نیز ماهیت مستقلی برای خود پیدا کرده است، چرا که متخصصان از تخصص های مختلف در اهداف و روش های آن با هم اشتراک دارند.
تاریخ علوم اجتماعی در عصر روشنگری بعد از ۱۶۵۰ میلادی آغاز می شود، [ ۲] در آن دوره بود که درون فلسفه طبیعی انقلابی شکل گرفت، این انقلاب، چارچوب مبنایی که به اشخاص می گفت چه چیز «علمی» است و چه چیز نیست را دچار تغییر کرد. علوم اجتماعی از فلسفهٔ اخلاق آن زمان بیرون آمد و تحت تأثیر انقلاب هایی چون انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه قرار گرفته بود. [ ۳] علوم اجتماعی از تحول در علوم ( تجربی و عملی ) ، یا بنیان های نظام مند دانش یا چشم اندازهای عملی مرتبط با ارتقاء در سطح اجتماعی گروهی از عناصری ایجاد شد که با هم برهم کنش می کنند. [ ۴] [ ۵]
آغاز علوم اجتماعی در قرن هجدهم میلادی در دایرةالمعارف بزرگ Diderot، منعکس شده، در مقاله ای از آن که ژان ژاک روسو و دیگر پیشتازان آن زمان نوشته اند. رشد علوم اجتماعی در دیگر دایرةالمعارف های تخصصی نیز منعکس شده است. دورهٔ مدرن اولین استفاده از «علوم اجتماعی» به عنوان یک زمینه مفهوم مجزا را شاهد بود. [ ۶] علوم اجتماعی تحت تأثیر اثبات گرایی قرار گرفت، [ ۳] لذا از گمانه زنی های متافیزیکی اجتناب شد. اگوست کنت از اصطلاح علوم اجتماعی برای توصیف این علم استفاده کرد. آگوست کنت تحت تأثیر ایده های چارلز فوریه ازین دانش به فیزیک اجتماع نیز یاد کرده است. [ ۳] [ ۷]






wiki: علوم اجتماعی
دانشنامه آزاد فارسی
علوم اجتماعی (social science)
مجموعه ای از رشته های دانشگاهی، با هدفِ مطالعه در خصوصِ چگونگی رفتار و اعمال افراد و گروه ها و دلایل آن ها. این اصطلاح را اوگوست کنت در قرن ۱۹ وضع کرد. علوم اجتماعی در دانشگاه ها عموماً مشتمل اند بر جامعه شناسی، اقتصاد، انسان شناسی، علوم سیاسی و روان شناسی. اندیشۀ غربیان دربارۀ جامعه از عقاید و افکار نظریه پردازانی چون افلاطون، ارسطو، ماکیاولی، روسو، هابز و لاک متأثر بوده است. اما مطالعۀ جامعه به دورۀ مهم فکری در قرن ۱۸ موسوم به روشنگری، انقلاب های صنعتی و سیاسی قرن های ۱۸ و ۱۹ و نیز به فلسفۀ اخلاقی پوزیتیویسم (اثبات گرایی) باز می گردد. اوگوست کنت کوشید علم مطالعۀ جامعه را به منزلۀ یکی از رشته های علوم دقیقه بنیاد نهد که مانند علوم طبیعی قابلیت پیش بینی داشته باشد، اما این علم با علومی چون تاریخ، جغرافیا، حقوق، فلسفه و زیست شناسی مشترکات زیادی دارد. اگرچه متفکرانی چون مارکس کوشیدند که به کمک نظریه ای فراگیر، مطالعۀ جامعه را از زوایای مختلف آن میسر کنند، تاکنون هیچ نظریه ای همچون نظریه های آلبرت اینشتین در فیزیک و چارلز داروین در زیست شناسی، در علوم اجتماعی صورت بندی نشده است. این که آیا مطالعه دربارۀ مردم، می تواند یا باید قالبی علمی (به مفهوم علوم طبیعی) داشته باشد، از جمله مناقشه های دوران معاصر بوده است.
مجموعه ای از رشته های دانشگاهی، با هدفِ مطالعه در خصوصِ چگونگی رفتار و اعمال افراد و گروه ها و دلایل آن ها. این اصطلاح را اوگوست کنت در قرن ۱۹ وضع کرد. علوم اجتماعی در دانشگاه ها عموماً مشتمل اند بر جامعه شناسی، اقتصاد، انسان شناسی، علوم سیاسی و روان شناسی. اندیشۀ غربیان دربارۀ جامعه از عقاید و افکار نظریه پردازانی چون افلاطون، ارسطو، ماکیاولی، روسو، هابز و لاک متأثر بوده است. اما مطالعۀ جامعه به دورۀ مهم فکری در قرن ۱۸ موسوم به روشنگری، انقلاب های صنعتی و سیاسی قرن های ۱۸ و ۱۹ و نیز به فلسفۀ اخلاقی پوزیتیویسم (اثبات گرایی) باز می گردد. اوگوست کنت کوشید علم مطالعۀ جامعه را به منزلۀ یکی از رشته های علوم دقیقه بنیاد نهد که مانند علوم طبیعی قابلیت پیش بینی داشته باشد، اما این علم با علومی چون تاریخ، جغرافیا، حقوق، فلسفه و زیست شناسی مشترکات زیادی دارد. اگرچه متفکرانی چون مارکس کوشیدند که به کمک نظریه ای فراگیر، مطالعۀ جامعه را از زوایای مختلف آن میسر کنند، تاکنون هیچ نظریه ای همچون نظریه های آلبرت اینشتین در فیزیک و چارلز داروین در زیست شناسی، در علوم اجتماعی صورت بندی نشده است. این که آیا مطالعه دربارۀ مردم، می تواند یا باید قالبی علمی (به مفهوم علوم طبیعی) داشته باشد، از جمله مناقشه های دوران معاصر بوده است.
wikijoo: علوم_اجتماعی
پیشنهاد کاربران
ره کجاست؟!
نگارنده : احمد لطفی
هرشخصی توصیفی از راه سعادت، و راه نجات و ره رستگاری دارد. آنچه اهمیت راه درست بسان خط مستقیم دارای اهمیت است.
راه برو نیم راه مرو
هرچند که راه اشکل بود
ویا؛
... [مشاهده متن کامل]
راه برو بیراه مرو هرچند که راه پیچان بود
جو مخر گندم بخر هرچند که جو ارزان بود �
اینجا سختی و زحماتی که در پیمودن راه درست، انسانهای وارسته متحمل می شوند.
انحراف از راه سعادت و رستگاری در دنیا نیازمند توبه و انقلابی درونی و بیرونی برعلیه خطوط شکسته و بیراهه و ناقص است، که انسان را از نقص به کمال رهنمون می سازد.
بیراهه رفتن دوری از هدف و مقصود است. ما نیازمند ویرایشی تازه از راه درست و نجات بخش هستیم.
گرچه به زعم برخی، به تعداد انسانها راه به طرف سعادت و رستگاری هست. اما حکیم ابوالقاسم فردوسی نصیحت و هشدار و دیدگاه هاش به مردم چنین بوده است؛
ز روز گذر کردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن
به نیکی گرای و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس
به عبارتی دیگر، با خدا باشی و معتقد به قیامت و بازخواست که باشی، انسان باید پاسخگوی عملکرد خویش باشد. حال این پاسخگویی در دنیا هم به عدالت اجتماعی نزدیک است.
این سخنانِ کلی در مبحث اخلاقی زیستن ، و در مسیر خداپرستی و سالم زیستن بسیار اهمیت دارند. هرچند زور گویان عالم درباره راه کجاست؛ طبق ضرب المثل لکی؛
" هر جای زوره
ری هار اُوره"
یعنی ؛ زور و قدرت هرکجا هست راه همان جاست.
به عبارتی دیگر ، زور و قدرت در بین حاکمان جزیی و کلی، ره و تبعیت از آن را تعیین می کنند.
ملک الشعرای بهار نیز می گوید؛
جهان سربسر جای زور است و بس
مکافات بی زور، گور است و بس
چو عاجز بگرید بر احوال خویش
بخندند زورآورانش به ریش
ملک الشعراء بهار در ساقی نامه اش آرزو دارد که بزرگان و جنگاوران و پادشاهان با فر و شکوه ایران، روح قدسی به کشور بدمند، و شراب معنوی به کشور ایران بخورانند، که از بی زوری و ناتوانی به قدرت و صلابت ، و غلبه بر اجانب و دشمنانشان دست یازند.
ثابت قدم بودن مردم و پا گذاشتن در راه درست، با مناجات آنها با دل شکسته نزد خداوند بیشتر پذیرفته می شود. در واقع گاهی برخی جوامع جز پناه بردن به درگه خدا و کمک از او جایگاه و مأمنی نیست.
برخی مانند علامه "حسن زاده عاملی"، تنها راه مهم، کمک از درگاه ربوبی و اخلاص در عمل هست. علامه حسن زاده می گوید؛
این ره است و دگر دوم ره نیست
این دَر است و دگر دوم دَر نیست
خیام هم تردید در راه ها را تبیین می کند:
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بی خبران راه نه آن است و نه این
حافظ شیرازی هم چنین سروده است؛
همتم بدرقهٔ راه کن ای طایرِ قدس
که دراز است رَهِ مقصد و من نوسفرم
همتم بدرقهٔ راه کن ای طایرِ قدس
که دراز است رَهِ مقصد و من نوسفرم
حافظ شیرازی ، هوشیاری و بیداری و غفلت زدایی را عواملی می داند که بشر از قافله ی ره پیشرفت و تمدن و کمالات معنوی عقب نمی ماند. بنابراین تلاش و عشق و ایثارگری، درقالب بیداری و هوشیاری، گم نکردن راه، را به ما تفهیم می نماید.
دانش و بیداری و تداومِ حرکت در مسیر و راه پیشرفت و سعادت قطعا" با برنامه ریزی و درایت، امکان پذیر است. همه به دنبال راه نجات در تکاپو بودند.
حافظ گوید؛
ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی
بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی
در مقامی که صدارت به فقیران بخشند
چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
نقطهٔ عشق نمودم به تو هان سهو مکن
ور نه چون بنگری از دایره بیرون باشی
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره؟ ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟
تاج شاهی طلبی، گوهر ذاتی بنمای
ور خود از تخمهٔ جمشید و فریدون باشی
ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک فشان
چند و چند از غم ایام جگرخون باشی؟
حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر این است
هیچ خوش دل نپسندد که تو محزون باشی
راه سعادت و پیشرفت اگر سد شود، انسان دچار رفتار انفجاری می شود.
در واقع انسان بدنبال یافتن ره می گردد. و پیدا کردن راه نیز به شناخت و هوشیاری وبیداری، طالبان راه بستگی دارد.
نگارنده : احمد لطفی
هرشخصی توصیفی از راه سعادت، و راه نجات و ره رستگاری دارد. آنچه اهمیت راه درست بسان خط مستقیم دارای اهمیت است.
راه برو نیم راه مرو
هرچند که راه اشکل بود
ویا؛
... [مشاهده متن کامل]
راه برو بیراه مرو هرچند که راه پیچان بود
جو مخر گندم بخر هرچند که جو ارزان بود �
اینجا سختی و زحماتی که در پیمودن راه درست، انسانهای وارسته متحمل می شوند.
انحراف از راه سعادت و رستگاری در دنیا نیازمند توبه و انقلابی درونی و بیرونی برعلیه خطوط شکسته و بیراهه و ناقص است، که انسان را از نقص به کمال رهنمون می سازد.
بیراهه رفتن دوری از هدف و مقصود است. ما نیازمند ویرایشی تازه از راه درست و نجات بخش هستیم.
گرچه به زعم برخی، به تعداد انسانها راه به طرف سعادت و رستگاری هست. اما حکیم ابوالقاسم فردوسی نصیحت و هشدار و دیدگاه هاش به مردم چنین بوده است؛
ز روز گذر کردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن
به نیکی گرای و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس
به عبارتی دیگر، با خدا باشی و معتقد به قیامت و بازخواست که باشی، انسان باید پاسخگوی عملکرد خویش باشد. حال این پاسخگویی در دنیا هم به عدالت اجتماعی نزدیک است.
این سخنانِ کلی در مبحث اخلاقی زیستن ، و در مسیر خداپرستی و سالم زیستن بسیار اهمیت دارند. هرچند زور گویان عالم درباره راه کجاست؛ طبق ضرب المثل لکی؛
" هر جای زوره
ری هار اُوره"
یعنی ؛ زور و قدرت هرکجا هست راه همان جاست.
به عبارتی دیگر ، زور و قدرت در بین حاکمان جزیی و کلی، ره و تبعیت از آن را تعیین می کنند.
ملک الشعرای بهار نیز می گوید؛
جهان سربسر جای زور است و بس
مکافات بی زور، گور است و بس
چو عاجز بگرید بر احوال خویش
بخندند زورآورانش به ریش
ملک الشعراء بهار در ساقی نامه اش آرزو دارد که بزرگان و جنگاوران و پادشاهان با فر و شکوه ایران، روح قدسی به کشور بدمند، و شراب معنوی به کشور ایران بخورانند، که از بی زوری و ناتوانی به قدرت و صلابت ، و غلبه بر اجانب و دشمنانشان دست یازند.
ثابت قدم بودن مردم و پا گذاشتن در راه درست، با مناجات آنها با دل شکسته نزد خداوند بیشتر پذیرفته می شود. در واقع گاهی برخی جوامع جز پناه بردن به درگه خدا و کمک از او جایگاه و مأمنی نیست.
برخی مانند علامه "حسن زاده عاملی"، تنها راه مهم، کمک از درگاه ربوبی و اخلاص در عمل هست. علامه حسن زاده می گوید؛
این ره است و دگر دوم ره نیست
این دَر است و دگر دوم دَر نیست
خیام هم تردید در راه ها را تبیین می کند:
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بی خبران راه نه آن است و نه این
حافظ شیرازی هم چنین سروده است؛
همتم بدرقهٔ راه کن ای طایرِ قدس
که دراز است رَهِ مقصد و من نوسفرم
همتم بدرقهٔ راه کن ای طایرِ قدس
که دراز است رَهِ مقصد و من نوسفرم
حافظ شیرازی ، هوشیاری و بیداری و غفلت زدایی را عواملی می داند که بشر از قافله ی ره پیشرفت و تمدن و کمالات معنوی عقب نمی ماند. بنابراین تلاش و عشق و ایثارگری، درقالب بیداری و هوشیاری، گم نکردن راه، را به ما تفهیم می نماید.
دانش و بیداری و تداومِ حرکت در مسیر و راه پیشرفت و سعادت قطعا" با برنامه ریزی و درایت، امکان پذیر است. همه به دنبال راه نجات در تکاپو بودند.
حافظ گوید؛
ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی
بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی
در مقامی که صدارت به فقیران بخشند
چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
نقطهٔ عشق نمودم به تو هان سهو مکن
ور نه چون بنگری از دایره بیرون باشی
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره؟ ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟
تاج شاهی طلبی، گوهر ذاتی بنمای
ور خود از تخمهٔ جمشید و فریدون باشی
ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک فشان
چند و چند از غم ایام جگرخون باشی؟
حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر این است
هیچ خوش دل نپسندد که تو محزون باشی
راه سعادت و پیشرفت اگر سد شود، انسان دچار رفتار انفجاری می شود.
در واقع انسان بدنبال یافتن ره می گردد. و پیدا کردن راه نیز به شناخت و هوشیاری وبیداری، طالبان راه بستگی دارد.
کدام ویتامین در روده ی بزرگ ساخته می شود
علوم اجتماعی به گروهی از رشته های دانشگاهی گفته می شود که به مطالعهٔ جنبه های انسانی جهان می پردازند. تفاوت علوم اجتماعی با علوم انسانی و هنر این است که در علوم اجتماعی بر بکاربستن روش های علمی ( در معنایی که در علوم پایه به کار می رود ) شامل روش های کمی و کیفی تأکید می شود. شاخه های علوم اجتماعی عبارتند از :
... [مشاهده متن کامل]
۱. جمعیت شناسی
۲. جامعه شناسی
۳. مردم شناسی
۴. علوم سیاسی
۵. زبان شناسی
۶. تاریخ اجتماعی
۷. جغرافیای انسانی
۸. باستان شناسی
۹. اقتصاد
۱۰. الهیات و فلسفه
۱۱. مدیریت
۱۲. روان شناسی
۱۳. ارتباطات و علوم
علوم نرم
مقالهٔ اصلی: علوم نرم
به مفهوم سنتی، مطالعهٔ جنبه های وابسته به شخص ( subjective ) ، وابسته به آراء بین اشخاص ( intersubjective ) ، و ساختاری علوم اجتماعی را علوم نرم می نامیدند.
منابع
«مشارکت کنندگان ویکی پدیای انگلیسی». بازبینی شده در ۱ فوریه ۲۰۰۸.
پیوند به بیرون
سایت تخصصی جامعه شناسی ایران
وبگاه انجمن جامعه شناسی ایران
چالش های معرفت شناختی پژوهش های اجتماعی تاریخی.
از ویکی پدیا
... [مشاهده متن کامل]
۱. جمعیت شناسی
۲. جامعه شناسی
۳. مردم شناسی
۴. علوم سیاسی
۵. زبان شناسی
۶. تاریخ اجتماعی
۷. جغرافیای انسانی
۸. باستان شناسی
۹. اقتصاد
۱۰. الهیات و فلسفه
۱۱. مدیریت
۱۲. روان شناسی
۱۳. ارتباطات و علوم
علوم نرم
مقالهٔ اصلی: علوم نرم
به مفهوم سنتی، مطالعهٔ جنبه های وابسته به شخص ( subjective ) ، وابسته به آراء بین اشخاص ( intersubjective ) ، و ساختاری علوم اجتماعی را علوم نرم می نامیدند.
منابع
«مشارکت کنندگان ویکی پدیای انگلیسی». بازبینی شده در ۱ فوریه ۲۰۰۸.
پیوند به بیرون
سایت تخصصی جامعه شناسی ایران
وبگاه انجمن جامعه شناسی ایران
چالش های معرفت شناختی پژوهش های اجتماعی تاریخی.
از ویکی پدیا