شمال
طرف چپ، سمت چپ، ضدیمین، مقابل جنوب
( اسم ) ۱ - جانب روبروی کسی که محل طلوع آفتاب در جانب راست او قرار گیرد طرف دست چپ کسی که رو به مشرق ایستاده باشد. مقابل جنوب . ۲ - بادی که از جانب شمال وزد . ۳ - سمت چپ مقابل یمین . یا بلاد شمال . شهرهایی که در قسمت شمالی کره زمین یا کشوری واقع شده اند . یا قطب شمال . آن قطب از کره زمین که بمحاذات ستاره قطبی باشد .
لغتی است در شمال که بادی است جمع شمائل .
[علوم سیاسی و روابط بین الملل] ← جهان شمال
[ گویش مازنی ] /shemaal/ شمال - باد ملایم خنک
[northeaster/ nor'easter] [علوم جَوّ] باد شمال شرقی به ویژه باد قوی یا تندباد
[northwester/ nor'wester] [علوم جَوّ] بادی که از شمال غرب می وزد
نماینده و نشان دهنده شمال یا قطب نما
[norther] [علوم جَوّ] بادی شمالی و عموماً به صورت توفان باد سرد
وزخیان . مردمان و اصحاب دست چپ یعنی دوزخیان و اصحاب الشمال یاران دست چپ اند ایشان بوقت اخراج ذریات در شمال آدم علیه السلام بودند یا نامهای اعمال ایشان بدست چپ ایشان میدهند یا بدوزخ برند و دوزخ بر چپ عرش است . از تفسیر حسینی .
دریایی است در شمال غربی اروپا از متفرعات اقیانوس اطلس که بوسیله جزایر بریتانیای کبیر فرانسه شبه جزیره دانمارک سواحل آلمان محصور و محدود شده است .
[North Equatorial Countercurrent, NECC] [علوم جَوّ] نوار جریان شرق سو بین جریان های استوایی شمال و جنوب غرب سو
...