ادعاهایی نیاز به دقت زبان شناختی و بررسی تاریخی با استناد به منابع علمی دارد. ادعای بالا ترکیبی از جعل، سفسطه و ناآگاهی از اصول زبان شناسی تاریخی است. در ادامه، با تحلیل دقیق و مستند، پاسخ داده می شود:
... [مشاهده متن کامل]
- - -
❌ ادعای جعلی: واژه ی �سوزن� ترکی است و از فعل �سوزماق� گرفته شده
✅ پاسخ مستند:
1. ریشه ی �سوزن� در فارسی میانه و اوستایی:
در فارسی میانه ( پهلوی ) :
"sūzan" ( سوزن ) به معنی ابزار سوراخ کننده، خاردار، دوخت ودوز.
در اوستایی و پارسی باستان، ریشه هایی برای �سوز - � و �سوراخ کردن� وجود دارد.
در پارسی باستان، واژه ی "θūxra - " ( سوراخ ) یا "θūxr - " مرتبط با سوراخ و خراش، ابزار سوراخ زننده وجود دارد.
در زبان سغدی نیز واژه ی swzyn به معنای �سوزن� آمده است.
منبع: MacKenzie, D. N. , A Concise Pahlavi Dictionary, and Gershevitch, I. , A Grammar of Manichean Sogdian.
- - -
2. واژه شناسی �سوزن� در زبان فارسی:
واژه ی �سوزن� از ریشه ی فعل �سوز� پسوند - ن برای ابزار مشتق شده است.
مانند:
کندن → کندن ( ابزار حفاری )
دوختن → دوخت ن = دوختن ( در معنای اسم ابزار در زبان های قدیم )
سوز → سوزن ( ابزار سوراخ کننده )
> بنابراین �سوزن� یعنی وسیله ای که می سوزاند، یا سوراخ می کند ( اشاره به عمل فرو رفتن در پارچه یا پوست ) . این معنا هیچ ربطی به فعل ترکی �سوزماق = شناور شدن� ندارد.
- - -
3. در زبان ترکی، �سوزن� معادل خاص خود را دارد:
در ترکی استانبولی:
"iğne" = سوزن
"dikiş iğnesi" = سوزن خیاطی
"enjeksiyon iğnesi" = سوزن تزریق
> در هیچ فرهنگ ترکی، �سوزن� به شکل �سوزن� به کار نرفته، مگر در واژه های قرضی از فارسی.
منبع:
Nişanyan S�zl�k ( فرهنگ ریشه شناسی ترکی )
Redhouse Turkish - English Dictionary
- - -
4. جعل آشکار در ربط دادن فعل �سوزماق� به معنای شناور شدن:
در زبان ترکی:
سوزماق ( s�zmek ) = صاف کردن، الک کردن، یا گاهی به معنای عبور دادن مایعات است.
سوزماق به معنای "شناور شدن" نیست. برای "شناور شدن" در ترکی واژه های جداگانه ای چون "y�zmek" یا "batmadan gitmek" استفاده می شود.
> پس ادعای اینکه �سوزن� یعنی �شناور روی لحاف� و از �سوزماق� ترکی آمده، بی پایه و ساختگی است.
- - -
5. خطای فاحش در تحلیل شعر ترکی:
ادعای جعلی بالا با استفاده از تفسیر اشتباه یک بیت شعر ترکی تلاش می کند واژه ی �سوزن� را مفهومی "شناور" یا "حرکت نرم و شناسان" بدهد، در حالی که:
"سوزه سوزه" در شعر ترکی به معنای آهسته، با نرمی، با سوز، آرام است.
"سوز" = سوز، درد، اندوه ( نه شناور بودن! )
"سوزه سوزه گئتمک" = با سوز و درد رفتن، یعنی در حالتی اندوهگین و سنگین حرکت کردن.
> در نتیجه، هیچ ربطی به حرکت سوزن روی لحاف یا �شناوری� ندارد.
- - -
✅ نتیجه گیری:
1. واژه ی �سوزن� واژه ای فارسی اصیل است، دارای سابقه در فارسی میانه و حتی سغدی.
2. در زبان ترکی، معادل اصلی سوزن �اینه� ( iğne ) است و �سوزن� صرفاً واژه ای قرضی از فارسی است.
3. فعل ترکی �سوزماق� به معنای �شناور شدن� نیست؛ ربط دادن آن به �سوزن� جعل محض است.
4. تفسیر شاعرانه از �سوزه سوزه� در شعر، به معنای �آهسته و اندوهناک� است، نه �شناور بودن�.
- - -
📚 منابع علمی:
MacKenzie, D. N. , A Concise Pahlavi Dictionary
Nişanyan, Sevan, Nişanyan S�zl�k ( https://www. nisanyansozluk. com )
Steingass, F. , Persian - English Dictionary
Redhouse, J. W. , Turkish and English Lexicon
Windfuhr, Gernot, Comparative Grammar of Middle Iranian Languages
- - -
گوزوم یکه اولسا، سوزه رم
آغیزیم یکه اولسا، بوئ زئرم
وای بورنوم، وای بورنوم
همانطور که در مصرع اول شعر گفته می شود. اگر چشمهایم بزرگ باشد. می تونم با حرکات ارادی چشمهایم را کوچک کنم. که به این کار در تورکی ، سوزماق یا سوزدورماق می گوییم. ( سوز، سوزن، سوزدورماق، سوزماق، سوزکش ) از کلمات مترادف برای کلمه سوزن هست. سوزن حالت یک فعل را نشان می دهد. که وقتی به فارسی رفته از ( حالت ) فعل در آمده و نام وسیله دوخت و دوز و وسیله تزریق شده است ( نیدل ) که به این وسیله در تورکی ای نه ( ایگ نه ) گوییم. ( نیدل )
... [مشاهده متن کامل] بالیق دریادا سوزه سوزه اوزور.
ای نه یورقان اوسته، سوزه سوزه گئدیر
سوزن با تلفظ صحیح، به حرکت شناور سوزن روی لحاف گویند. سوزن حالت و حرکت شناور ، ای نه هست. نه خود ای نه
سوزن یک کلمه تورکی است از فعل سوزماق ( سوزدیم جمعیتی ایچینه، سوزه سوزه شولوخ لوغون ایچینن چیخدیم ) است.
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
ترکی نیست و در فارسی میانه اومده
از فعل سفتن/سو
حد من نیست ثنایت گفتن
گوهر شکر عطایت سفتن
سُفتن: سوراخ کردن
سُفت:سوراخ
سوزن: سوراخ زن
اینقد جعلیات نبافید
با تفسیر به رای میشه یه زبان رو به راحتی مادر همه زبان های جهان جلوه داد درحالی که مفت خدا نمیارزه.
... [مشاهده متن کامل]
درضمن خوده ترکا برای سوزن ازین واژه استفاده نمیکنن
قابل توجه عده ای پانتورک که واژه سوزن رو تورکی معرفی میکنم و میگن از ریشه سوزمق هست ( که نیست و هیچ ربطی ندارد ) شما اول یه سری به سایت اتیمولوژی ترکیه بزنید بعد بیایید اینجا نعره بکشید. طبق سایت اتیمولوژی ترکیه سوزن یک واژه پارسی هست. این هم متن سایت اتیمولوژی هست👇👇
... [مشاهده متن کامل]
suzeni
Fars�a sōzanī سوزنى "iğne işi, nakış" s�zc�ğ�nden alıntıdır. Fars�a s�zc�k Fars�a ve Orta Fars�a ( Pehlevice veya Part�a ) sōzan سوزن "iğne" s�zc�ğ�nden t�retilmiştir. ( NOT: Bu s�zc�k Sanskrit�e aynı anlama gelen sū�i s�zc�ğ� ile eş k�kenlidir. ) Sanskrit�e s�zc�k Hintavrupa Anadilinde yazılı �rneği bulunmayan *syū - "dikmek, dikiş" k�k�nden t�retilmiştir
پس واژه سوزن هیچ ربطی به سوزماق و نمیدونم اینجور چرت و پرت ها ندارد و یک واژه پارسی هست و ریشه سانسکریت دارد. ( به سانسکریتی سوکی )
سوزن در معنی امپول از کلمه ترکی s�zen به معنی تزریق کننده و چکاننده
سوزمگ یعنی چکاندن مایع یا خالی کردن اب یا مایع از چیزی
سیزینتی یعنی نشتی مایعات
سیزماگ همچنین به معنی نفوذ کردن در چیزی می باشد.
درزن ، ابره، خیاط
سوزن حق کجاید؟ تا بادکنک باطل را بترکاند
فیدمغه فهو زاهق
واژه سوزن
معادل ابجد 123
تعداد حروف 4
تلفظ suzan
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: sūčan] ‹سوی زن›
مختصات ( عا. )
آواشناسی suzan
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی معین
به کُردی پَهلَوانی ( کرمانشاهی، ایلامی، کَلّهُرّی. . . ) = دَرزی
سم الابره
از دو واژه ی " سَم" و " اِبرَه" می باشد به معنای سوراخ سوزن. در فرهنگ دهخدا، " اِبره " را به معنای سوزن آورده است.
نام سوزن بیاید یاد از سوزنی سمرقندی
نشود شگفت است
سوزن به تخم خود فرو کردن و آخ گفتن
از ترسی بیهوده و بزرگنمایی شده بخود آسیب رساندن / هوچی بازی و نمایشِ �ننه من غریبم�، همراه با بزرگنمایی بر سر ترسی بی پایه با آماج کشاندن پای دیگران به ماجرای ساخته و پرداخته شده
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از پی نوشتِ یادداشت در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2022/05/blog - post_17. html
ما در زبان کردی گویش سورانی اردلانی به سوزن بلند میگیم سوکا دقیقا همان کلمه اوستا را بکار می یبریم
واژه ( سوزن ) در اوستایی ( SUKA ) ، در پهلوی ( SUCAN، SUZAN، SOZAN ) بوده است.
سوزن در لری سی زن میشود
سو به معنی روزنه و سوراخ است و زن به معنی زدن است
روزنه زن، سوراخ زن
وسیله ای برای ایجاد روزنه
مفتولی راست ، ظریف و نوک تیز که نه سوراخ دارد و نخ را از آن سوراخ رد می کنند و با فروبردن در پارچه و مقداری کشیدن در آن و سپس در آوردن از آن، عمل دوختن را انجام می دهند.
سوزنها انواع و اندازه های متفاوتی دارند. در چرخ خیاطی هم عمل فر بردن و در آوردن و کشیدن پارچه به سرعت و توسط قسمتهای مربوطه چرخ انجام می شود. سُرنگهای تزریقاتی را هم به زبان عامه سوزن می گویند چون سوزنی توخالی در آنها بکار رفته است. در حمل و نقل ریلی هم فردی در پست سوزن بان انجام وظیفه نموده و عمل باز و بسته کردن راه را برای وسایل نقلیه ای که از عرض ریل می گذرند انجام می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
در زبان ترکی به سوزن، " ایگنه " گفته می شود که " ایی " تلفظ می شود.
سوزن دوتایی ( اصطلاح خیاطی ) 2 سوزن دستگاه متصل به یک شافت واحد ، که 2 ردیف موازی بخیه را به طور همزمان با 2 قرقره نخ و یک دستگیره واحد به هم وصل می کند.
در زبان لری بختیاری به معنی
سوختن
Sozen
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)