روح دوستداشتنی

دانشنامه عمومی

روح دوستداشتنی نخستین رمان دافنه دوموریه است که ویلیام هاینمان آن را در سال ۱۹۳۱ منتشر کرد. نام کتاب برگرفته از شعری اثر امیلی برونته است.
دافنه دوموریه در اکتبر ۱۹۲۹ در فریساید، خانه تفریحی دوموریه ها در بودینیک کورن وال، کار نگارش این کتاب را آغاز کرد. فریساید نزدیک شهر بندری پلروان و مقابل شهر فوی بر کرانه جنوبی کورن وال واقع شده است.
این رمان، داستان چهار نسل از خانواده کومب را روایت می کند: ژانت کومب، ژوزف کومب، کریستوفر کومب و ژانی فر کومب.
کتاب بر اساس رویدادهای واقعی شکل گرفته است، اما اسامی تغییر کرده اند و نام شهر پلروان به پلین و خانواده اسلید به کومب تغییر یافته است.
این رمان ژانت را زن جوانی معرفی می کند که با توماس کومب، یک سازنده کشتی در پلین، ازدواج می کند. آنها چند فرزند دارند و پسرها تجارت خانوادگی را در پیش می گیرند، به جز فیلیپ که یک کارمند دفتری در اداره پست محلی است؛ و ژوزف که ژانت را دوست دارد و شوق رفتن به دریا را دارد. فیلیپ در تمام فصل های کتاب حضور پررنگ دارد و به عنوان یک نیروی تاریک، جدا و دور از بقیه خانواده به تصویر کشیده شده است.
فوی یک بندر شلوغ در آن زمان بود و ژوزف روزگار خود را به خدمت در دریا بر روی یک کشتی تجاری می گذراند. با گذشت زمان، ژوزف گواهی مهارت خود را می گیرد و خانواده اش موافقت می کنند کشتی خودشان را بسازند و نام آن را ژانت کومب می گذارند و هدایت آن را ژوزف بر عهده می گیرد. تراژدی هنگامی آغاز می شود که ژانت در روز به آب انداختن کشتی در اثر بیماری قلبی که داشت، درمی گذرد.
بعد از آن کتاب به ژوزف می پردازد. او بیشتر وقت خود را در دریا می گذراند و بعدها با سوزان کلین ازدواج می کند. جاه طلبی او برای جوان ترین پسرش، کریستوفر، این است که راه او را دنبال کند. هنگامی که کریستوفر نفرت خود را از دریا اعلام می کند و اختلاف بین پدر و پسر به وجود می آید، این نقشه ها خنثی می شوند. کریستوفر بعداً هنگام بارگیری در لندن، ژانت کومب را ترک می کند و ژوزف از شنیدن این خبر پریشان خاطر می شود و از ارتباط بیشتر با کریستوفر خودداری می کند. به دنبال مرگ سوزان، همسر ژوزف، رقابت میان او و برادرش فیلیپ بر سر خواستگاری از یک دختر قوت می گیرد. ژوزف برنده این میدان می شود، اما کم کم ضعف بینایی مانع از رفتن او به دریا می شود و این فکر و خیال، روان او را پریشان و متزلزل می سازد. زن جوان او نیز هنگام زایمان می میرد. صدای مادر مرحومش ژانت را می شنود که او را می خواند و در قلعهٔ خرابه بر روی صخره او را ملاقات می کند. وقتی بازمی گردد، برادرش فیلیپ ترتیبی می دهد که او به تیمارستان منتقل شود.
عکس روح دوستداشتنی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس