97 1537 100 1 دسر/deser/برابر پارسی: پیشیاره، پیشاره معنی دسر در لغت نامه دهخدا دسر. [ دَ ] (ع مص ) نیزه زدن و شکافتن. (از منتهی الارب ). طعن. (از اقرب الموارد). || راندن. (از منتهی الارب ). دفع. (از اقرب الموارد). دسع. از احادیث است که : لیس فی العنبر زکاة انما هو شی ٔ دسره البحر؛ یعنی دریا آنرا دفع کرده و رانده است. (از اقرب الموارد). || آرمیدن با زن. (از منتهی الارب ). || اصلاح کردن کشتی به دسار و میخ. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به دسار شود. || سخت سپوختن میخ آهن در چیزی. (منتهی الارب ). دسار با فشار داخل چیزی کردن و میخکوب کردن هر چیزی. (از منتهی الارب ).دسر. [ دُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ دسراء.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به دسراء شود.دسر. [ دُ / دُ س ُ ] (ع اِ) ج ِ دسار، به معنی میخ. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به دسار شود.دسر. [ دِ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) آنچه که در پایان غذا خورند ازمیوه و شیرینی و غیره. عُقبة. (از اقرب الموارد).دسراء را بخوانید. معنی دسر به فارسی دسرمیوه یاشیرینی که پس ازغذاخوردن وسیرشدن بخورند( اسم ) آنچه که در پایان غذا خورند از میوه شیرینی و غیره .جمع دسار بمعنی میخ[ گویش مازنی ] /deser/ مرتعی در سوادکوه & در دیگ دسر خوریآوندی خاص خوردن دسر . ظرفی که در آن دسر خورند . دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی را بخوانید. معنی دسر در فرهنگ معین دسر (دِ س ) [ فر . ] (اِ.) آن چه که در پایان غذا می خورند مانند میوه ، شیرینی ، ژله یا لرزانک و غیره ، پس غذا (فره ). معنی دسر در فرهنگ فارسی عمید دسرمیوه یا شیرینی ای که پس از غذا خوردن و سیر شدن بخورند. دسر در دانشنامه اسلامی دسرمعنی دُسُرٍ: جمع دسار است ، که به معناي ميخهايي است که با آن تختههاي کشتي را به يکديگر ميکوبند .معنی فَاکِهَةٍ: ميوه (هر ميوهاي که به عنوان دسر خورده ميشود ، نه به عنوان غذا)معنی فَوَاکِهُ: ميوه ها (جمع فاکهه است که به معناي هر ميوهاي است که به عنوان دسر خورده ميشود ، نه به عنوان غذا )تکرار در قرآن: ۱(بار)دسس را بخوانید. دسر در دانشنامه ویکی پدیا دسردسر (فرانسوی: Dessert) که در فرهنگ های آشپزی کشورهای سراسر جهان (گاهی به آن پی غذا یا پس غذا نیز می گویند) که معمولاً در پایان یک وعدهٔ غذایی مصرف می شود- به طور معمول جزو مواد غذایی شیرین می باشد. واژهٔ دسر از واژه فرانسوی کهن " desservir " به معنی جمع کردن روی میز گرفته شده است. دسرهای مشترک غربی عبارت ان از: " کیک، کلوچه، میوه، ژله، بستنی، فالوده، پودینگ، ماست، بیسکویت، شیرینی، پای ها و آبنبات ها " تنوع دسرها را می توان در سراسر جهان یافت. از جمله روسیه که در هنگام صبحانه از دسرهای بسیار متنوعی استفاده می کنند.در برخی کشورها برای مصرف کردن دسر از قاشق مخصوصی استفاده می کنند که اندازهٔ آن بین اندازهٔ یک قاشق چا ی خوری و یک قاشق معمولی است.اولین دسرها آبنبات هایی بودند که از خرمای خشک و موم کندوی زنبور عسل ساخته شده بودند. قرون وسطی، زمانی که شکر برای اولین بار به صورت کلی تولید شد، مردم از طعم شیرینی ها لذت می بردند و شیرینی چیز جدیدی به حساب می آمد. اما چون شکر بسیار گران بود فقط افراد ثروتمند از شیرینی ها و دسرها بهره مند بودند.ریشهٔ اولین دسرها ی محبوب، مانند بستنی های منجمد شده، به قرون وسطی بر می گردد زمانی که خانوادهٔ سلطنتی درخواست یخ تازهٔ طعم دار شده با عسل یا شربت میوه را کردند.دسر (فیلم)«دسر» (انگلیسی: Desserts) یک فیلم به کارگردانی جف استارک است که در سال ۱۹۹۸ اکران شد.از بازیگران آن می توان به ایوان مک گرگور اشاره کرد.دسر ایرانیدسر میوه یا شیرینی است که بعد از غذا می خورند.مسقطی از انواع دسرهای ایرانی است. در تهیه آن از نشاسته، شکر، کره، هل و گلاب مغز پسته کوبیده یا بادام خلال کرده بکاربرده می شود.نشاسته را در آب سرد حل می کنند سپس از صافی می گذرانند و نیم ساعت روی آتش ملایم می جوشانند. سپس شکر را اضافه می کنند و هم می زنند تا نشاسته سفت شود. هل و گلاب را اضافه می کنند و هم می زن ... دسر پیتزایی را بخوانید. چنانچه، معنی واژه بالا (برگرفته از دانشنامه ویکی پدیا)، نادرست یا مخالف قوانین جمهوری اسلامی ایران است، خواهشمند است گزارش دهید تا بررسی و حذف گردد => [گزارش] دسر در جدول کلمات دسر خنک تابستانیفالوده نوعی دسر یخ زدهبستنی نوعی دسر یخیفالوده نوعی دسر یخی ایرانیفالوده دنباله معنی دسر در جدول معنی دسر به انگلیسی dessert (اسم)دسر ، دندان مز معنی کلمه دسر به عربی دسرحلوي دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنیحلوي دسر را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران علی سیریزی دِسِر : در فرهنگهای آشپزی کشورهای سراسر جهان (گاهی به آن پیغذا یا پس غذا نیز میگویند) که معمولاً در پایان یک وعدهٔ غذایی مصرف میشود.دَسَر : کاخ زمستانی، قشلاق، تجر، تچر معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها s > استخوان نشیمنگاهی Aysan > select method مبینا > tall man دهنوی > موری Farhad Nazari Aref > calligraphic handwriting محمد > جمکران محمدرضا ایوبی صانع > right now محمدرضا ایوبی صانع > scratch نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته پارسا حیدری حمیدرضا دادگر_فریمانمحمدرضا ایوبی صانعرهگذرFarhoodA.C.E🌀👑❄⚡🌊🌟 Dark Light 🌟🌊⚡❄👑🌀di darkestar فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته تحسین آمیز پرفروغ مرساد ستوده اند آتریسا cruise binoculars یارا