دست کج


مترادف دست کج: جیب بر، دزد، سارق، نادرست

لغت نامه دهخدا

دست کج. [ دَ ک َ ] ( ص مرکب ) کج دست. کسی که دست او کج باشد. آنکه دست کج دارد. || کنایه ازدزد. آنکه به دزدی خوی کرده است. دزد معتاد که عادت به دزدی دارد. معتاد به دزدی. دست شیره ای. ناخنکی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که دست او کج و معوج باشد . ۲ - دزد جیب بر .

فرهنگ معین

(دَ. کَ ) (ص مر. ) ۱ - کسی که دست او کج و معوج باشد. ۲ - کنایه از: دزد، جیب بر.

واژه نامه بختیاریکا

دست نپاک

مترادف ها

thievish (صفت)
دزدانه، خو گرفته به دزدی، دست کج، دزدوار، درخور دزدان

پیشنهاد کاربران

دست کج ؛ دزد.
حرام خور. . . . دزد. . . سارق. . . . ناپاک. . . .

بپرس