ز سم ستوران در آن پهن دشت
زمین شش شدو آسمان گشت هشت.
فردوسی.
نگون اندرآمد ز پشت ستورشده تیره زو چرخ تابنده هور.
فردوسی.
هم چنین در شاهنامه ستوربه معنی مطلق چارپایان خانگی آمده. در نوشته های پیشینیان چون ابوریحان ، در کلمات ستوربان و ستوردان و ستورگاه ، ستور به معنی مطلق چهارپایان آموخته و خانگی است. جزء دوم که پزشک باشد در اوستا بئشزه آمده که بمعنی درمان کننده و چاره بخشنده است همین کلمه است که در فارسی بزشک ، پزشک ، بجشک ، پزشک شده. این است باختصار معنی ستور و پزشک مرکب از این دو کلمه. «ستورپزشک » دیرگاهی است ، از زمان ساسانیان ، بگواهی نوشته های پهلوی بمعنی طبیب چارپایان یا بیطار است ناگزیر فرهنگستان ایران از آن آگاه نبود که لغت «دامپزشک » را ساخت. اگر اصلاً لغت سازی روا باشد این در صورتی است که لغتی از برای مفهومی که اراده شده وجود نداشته باشد، چون لغت درست و کهنسال معادل بیطار داریم دیگر لفظ دامپزشک مانند خوانده و خواهان بیجاست بویژه که لغت «ستورپزشک » جزء ابهام انگیزی در بر ندارد و حال آنکه در لفظ ساختگی دام پزشک این ابهام موجود است چه دام در فارسی بیک معنی دیگر هم آمده است که تله باشد. وشاید نیز بهمین سبب باشد که دام در فارسی چارپای خانگی و جانور آموخته و اهلی جداگانه از استعمال افتاده و همیشه با دد یا دده که چارپای دشتی و جانور بیابانی و وحشی و درنده است بکار میرود تا با دام بمعنی تله مشتبه نشود. ( از شماره چهارم مجله فرهنگستان ).