خورجان

لغت نامه دهخدا

خورجان. [ خُرْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قنقری پایین بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده ، واقع در 30هزارگزی باختری نوریان و 10هزارگزی خاور شوسه اصفهان به شیراز. این دهکده کوهستانی و سردسیر و دارای 420 تن سکنه است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و انگور و بادام و گردو و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان قنقری پایین بخش بوانات و سر چهان شهرستان آباده واقع در ۳٠ هزار گزی باختری نوریان و ۱٠ هزار گزی خاور شوسه اصفهان به شیراز .

پیشنهاد کاربران

خورجان یعنی جایی که خورشید جان میگیرد ( طلوع میکند. ) ویک روستا که در غرب خورجان است وخورکش نامیده می شود یعنی جایی که خورشید غروب می کند البته به نقل از اهالی روستا

بپرس