لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{consciousness} [روان شناسی] پایش خود و محیط به طوری که مدُرَکات و خاطرات و افکار فرد به درستی در آگاهی او بازنمود پیدا کند
دانشنامه عمومی
خودآگاهی. خودآگاهی[ ۱] یا هشیاری[ ۲] [ ۳] ( به انگلیسی: consciousness ) ، بنابر ساده ترین تعریف، استخراج اطلاعات و افکار به صورت ارادی است که ماهیت ذهن را مشخص می کند و از ناخودآگاه سرچشمه می گیرد و تجربهٔ شخصی افکار و احساسات و مطلع بودن از موجودیت درونی یا بیرونی است[ ۴] و یکی از مهم ترین بحث های فلسفه ذهن که در حال حاضر بحث روز به شمار می رود، مسئلهٔ خودآگاهی یا ماهیت ذهن است. خودآگاهی به طور کلی شناخت انسان از کل ماهیت او است. شناخت مکانیسم حافظه، کلیدی برای حل فرایند خودآگاهی است.
اهمیت مطالعات خودآگاهی یا ماهیت ذهن به حدی در حال اوج گرفتن است که نشریهٔ ساینس در سال ۲۰۰۵ اقدام به ارائهٔ ۲۵ سؤال از مهم ترین سؤال های علمی قرن حاضر نمود، و در این گزارش، مطالعات علوم خودآگاهی در مکان دوم مهم ترین پرسش های علمی کنونی جهان قرار داده شد. [ ۵]
با اینکه خودآگاهی ( ماهیت ذهن ) قرن هاست که مورد توجه اندیشمندان عالم بوده است، اما نخبگان علم امروزی هنوز از ارائه یک تعریف واحد و منسجم و حتی قابل قبول برای یکدیگر عاجزند. [ ۶] [ ۷] از جمله تعریف های موجود برای خودآگاهی می توان به «آگاهی از اطلاعات حسی ورودی، افکار و عواطف خویش» اشاره کرد؛ لذا می توان نتیجه گرفت که مفهوم «من» در تعریف خودآگاهی اهمیت بسزایی دارد. [ ۸]
در این مقاله و مقالات مرتبط در ویکی پدیا، سعی شده که برگردان های ذیل مدنظر باشند:
• خودآگاهی = consciousness ( مصوب فرهنگستان زبان پارسی )
• آگاهی = awareness
• خویشتن آگاهی = self - awareness
• هوشیاری = sobriety, astuteness, alertness
این واژگان، هر یک تعریف خود را دارند، و معادل یکدیگر نیستند. [ ۹] به طور نمونه، دیوید چالمرز تفاوت بین آگاهی و خودآگاهی را این گونه بیان می کند:[ ۱۰]
آگاهی، قرین روان شناختی خودآگاهی ست. [ ۱۱]
خودآگاهی با توجه به تعبیر کلی آن ( شناخت انسان از کل هویت او ) شامل شناخت انسان از ویژگی ها، تفاوت ها و شباهت های انسان با دیگران و شناخت عوامل مؤثر بر آن ( شناخت خود، دیگران و حقوق متقابل. معایب: همه چیز خواهی ) است.
لذا منظور از این مقاله، همان خودآگاهی، یا consciousness است.
سؤال بزرگ این است که چگونه انسان می تواند از امور مختلف آگاه باشد. ماده گرایان بزرگ، همانند دانیال دنت امروزه اذعان دارند که خودآگاهی صرفاً نتیجهٔ یک سیستم پیچیدهٔ مطلقاً فیزیکی است.





اهمیت مطالعات خودآگاهی یا ماهیت ذهن به حدی در حال اوج گرفتن است که نشریهٔ ساینس در سال ۲۰۰۵ اقدام به ارائهٔ ۲۵ سؤال از مهم ترین سؤال های علمی قرن حاضر نمود، و در این گزارش، مطالعات علوم خودآگاهی در مکان دوم مهم ترین پرسش های علمی کنونی جهان قرار داده شد. [ ۵]
با اینکه خودآگاهی ( ماهیت ذهن ) قرن هاست که مورد توجه اندیشمندان عالم بوده است، اما نخبگان علم امروزی هنوز از ارائه یک تعریف واحد و منسجم و حتی قابل قبول برای یکدیگر عاجزند. [ ۶] [ ۷] از جمله تعریف های موجود برای خودآگاهی می توان به «آگاهی از اطلاعات حسی ورودی، افکار و عواطف خویش» اشاره کرد؛ لذا می توان نتیجه گرفت که مفهوم «من» در تعریف خودآگاهی اهمیت بسزایی دارد. [ ۸]
در این مقاله و مقالات مرتبط در ویکی پدیا، سعی شده که برگردان های ذیل مدنظر باشند:
• خودآگاهی = consciousness ( مصوب فرهنگستان زبان پارسی )
• آگاهی = awareness
• خویشتن آگاهی = self - awareness
• هوشیاری = sobriety, astuteness, alertness
این واژگان، هر یک تعریف خود را دارند، و معادل یکدیگر نیستند. [ ۹] به طور نمونه، دیوید چالمرز تفاوت بین آگاهی و خودآگاهی را این گونه بیان می کند:[ ۱۰]
آگاهی، قرین روان شناختی خودآگاهی ست. [ ۱۱]
خودآگاهی با توجه به تعبیر کلی آن ( شناخت انسان از کل هویت او ) شامل شناخت انسان از ویژگی ها، تفاوت ها و شباهت های انسان با دیگران و شناخت عوامل مؤثر بر آن ( شناخت خود، دیگران و حقوق متقابل. معایب: همه چیز خواهی ) است.
لذا منظور از این مقاله، همان خودآگاهی، یا consciousness است.
سؤال بزرگ این است که چگونه انسان می تواند از امور مختلف آگاه باشد. ماده گرایان بزرگ، همانند دانیال دنت امروزه اذعان دارند که خودآگاهی صرفاً نتیجهٔ یک سیستم پیچیدهٔ مطلقاً فیزیکی است.






wiki: خودآگاهی
خودآگاهی (روان شناسی). خودآگاهی ( انگلیسی: Self - consciousness ) به حس شدت یافته خویشتن آگاهی گفته می شود. این حس اشتغال خاطر در مورد خود است که مغایر با حالت فلسفی خویشتن آگاهی ست که آگاهی از این است که شخص به عنوان موجودی مستقل وجود دارد؛ گرچه، این دو اصطلاح عموماً به جای یکدیگر یا به شکل مترادف استفاده می شوند. حس ناخوشایند خودآگاهی ممکن است وقتی که فردی متوجه می شود دیگران به او نگاه می کنند، رخ دهد؛ این حس که «همه دارند نگاه می کنند» به او. برخی افراد از روی عادت، بیشتر از دیگران خودآگاه هستند. احساسات ناخوشایند خودآگاهی گاهی با خجالت یا پارانویا وابسته هستند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
wiki: خودآگاهی (روان شناسی)
دانشنامه آزاد فارسی
خودآگاهی. رجوع شود به:آگاهی (روان شناسی)
wikijoo: خودآگاهی
مترادف ها
خوداگاهی، اگاهی از خود، خویشتن شناسی
پیشنهاد کاربران
Selstbewusstsetsein با تلفظ زِلبستبووستزاین به زبان آلمانی به معنای خودآگاهی یعنی آگاه بودن به موجود بودن خود و نه به معنای خود شناسی:
Selbsterkenntnis با تلفظ زلبست اِرکِنتنیس.
دوستداران اثر فلسفی هگل تحت عنوان " شدنِ دانش" که با پدیدار شناسی روح آغاز میگردد، شاید مفید باشد بدانند که کانت فیلسوف ایده آلیست آلمان و بنیانگذار فلاسفه ترانسندتال یا آنسوئی، در طی تحولات فکری و خیالی و تصوری و رسیدن قوای تفهمی و ادراکی فهم و عقل وی به بلوغ نسبی، به این بینش و باور رسیده که دو تا من و دو تا دنیا وجود دارند؛ یکی من تجربی در این دنیای اینسویی و دیگری من غیر تجربی یا نئومنی در دنیای آنسوئی. کانت نتوانسته یا نخواسته است که این دو نوع من و دو دنیا را بروشنی شرح و توضیح دهد و هگل پس از وی از آنجائیکه نتوانسته است منظور کانت را کشف و درک نماید، لذا در برسی چیستی خودآگاهی در آن اثر به دو نوع خود آگاهی رسیده؛ یکی متمایل به استقلال و در خود ماندن و باخود بودن و دیگری متمایل به بیرون آمدن و با دیگران بودن و شرکت در رقابت با آنان بویژه در بحث سرور و بنده یا ارباب و بنده. انتخاب این واژه ها از طرف هگل ریشه در بینش و باور مسیحت داشته که بر اساس آن پدر آسمانی ایسا و خود وی آقا یا سرور دنیا هستند و انسان بخصوص مسیحیان بنده و خدمتکار آنان.
... [مشاهده متن کامل]
در این زمینه و در این ارتباط رفع ابهامات و اوهامات از احساسات، اندیشه ها یا افکار، خیالات و تصورات فلسفی کانت و هگل، بطور فشرده، مختصر و کوتاه به شرح زیر میباشد:
هر فرد انسانی در این دنیا چه مرد و چه زن دارای یک نیمزوج ملکوتی یا آسمانی جاودانه ی خاص و ویژه خویش با جنسیت معکوس میباشد. این دو نیمزوج آسمانی نمیتوانند در یک دنیا و بطور همزمان و به شکل دوقلو از یک مادر متولد شوند و عشق و زندگی دنیوی خود را با هم و در کنار هم تجربه کنند و با هم صاحب فرزند شوند یا نشوند بلکه در دو دنیای مستقل و از دو مادر متفاوت و تجربه عشق و زندگی و ارضای غریزه تولید مثل با دیگران، در طول هم و پشت سر همدیگر روی دو مسیر یا راه دایره ای شکل و مستقل از هم که محیط آنها از لحاظ زمانی بطور مطلق مساوی خواهند بود، نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر.
نفس مجرد یا من آن نیمزوج آسمانی در لحظه جاودانه حال در بخش وسیع امکانی، غیبی یا متافیزیکی همین دنیای به قول کانت اینسویی، تجربی، واقعی و پدیدار شده در نفس مجرد یا من مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی در خواب سنگین، ژرف و شیرین به سر میبرد و در طی حالت برزخ تا لحظه ی بسته شدن نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد ( حدود نُه ماه بعد ) در دنیای خاص و ویژه ی خویش از خمیرمایه ساختاری همین دنیا، به کمک حواس، غرایز، خاطره، خواست، احساس، فکر، خیال، تصور، فهم و عقل بیکران وی از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برخوردار می باشد. پدر و مادر آن نیمزوج آسمانی نمیزوج های آسمانی پدر و مادر همین نیمزوج دنیوی با جنسیت معکوس خواهند بود و نه انسان های دیگری.
یک مثال : مادر نیمزوج آسمانی ایسا در آن دنیای دیگر نیمزوج آسمانی یوسف در این دنیا خواهد بود و پدرش نیمزوج آسمانی ماریا یا مریم و تثلیث دین مسیحیت در آن دنیا به شکل《 مادر - دختر - روح مقدسه》 و کلیه ی پاپ ها و کاردینال ها جملگی زن خواهند بود و نام همسر آسمانی پاولوس در آن دنیا به احتمال قوی به زبان پدر و مادرش پاولینه خواهد بود. شاید جالب باشد از پیش بدانیم که پارسی زبانان خودمان در آن دنیا نام پاولینه را به شکل پُلسینه ترجمه نمایند به این معنا که سینه اش مانند پُل باشد.
این دو نیمزوج آسمانی با دو من همسن و مستقل از هم ( یکی مردانه و دیگری زنانه ) فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی میتوانند بطور متوالی در دو دنیای مستقل از هم در کالبد های تثلیثی مادی - روانی روحی ( یا کالبد های اتمی به زبان علمی ) با یک خمیرمایه ساختاری واحد از مادر متولد شوند که به خدای حقیقی و واقعی تعلق دارد بهمراه کلیه اجزای غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی خود وی یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن بدون دخالت مجدد خدای حقیقی و واقعی در کار خود.
Selbsterkenntnis با تلفظ زلبست اِرکِنتنیس.
دوستداران اثر فلسفی هگل تحت عنوان " شدنِ دانش" که با پدیدار شناسی روح آغاز میگردد، شاید مفید باشد بدانند که کانت فیلسوف ایده آلیست آلمان و بنیانگذار فلاسفه ترانسندتال یا آنسوئی، در طی تحولات فکری و خیالی و تصوری و رسیدن قوای تفهمی و ادراکی فهم و عقل وی به بلوغ نسبی، به این بینش و باور رسیده که دو تا من و دو تا دنیا وجود دارند؛ یکی من تجربی در این دنیای اینسویی و دیگری من غیر تجربی یا نئومنی در دنیای آنسوئی. کانت نتوانسته یا نخواسته است که این دو نوع من و دو دنیا را بروشنی شرح و توضیح دهد و هگل پس از وی از آنجائیکه نتوانسته است منظور کانت را کشف و درک نماید، لذا در برسی چیستی خودآگاهی در آن اثر به دو نوع خود آگاهی رسیده؛ یکی متمایل به استقلال و در خود ماندن و باخود بودن و دیگری متمایل به بیرون آمدن و با دیگران بودن و شرکت در رقابت با آنان بویژه در بحث سرور و بنده یا ارباب و بنده. انتخاب این واژه ها از طرف هگل ریشه در بینش و باور مسیحت داشته که بر اساس آن پدر آسمانی ایسا و خود وی آقا یا سرور دنیا هستند و انسان بخصوص مسیحیان بنده و خدمتکار آنان.
... [مشاهده متن کامل]
در این زمینه و در این ارتباط رفع ابهامات و اوهامات از احساسات، اندیشه ها یا افکار، خیالات و تصورات فلسفی کانت و هگل، بطور فشرده، مختصر و کوتاه به شرح زیر میباشد:
هر فرد انسانی در این دنیا چه مرد و چه زن دارای یک نیمزوج ملکوتی یا آسمانی جاودانه ی خاص و ویژه خویش با جنسیت معکوس میباشد. این دو نیمزوج آسمانی نمیتوانند در یک دنیا و بطور همزمان و به شکل دوقلو از یک مادر متولد شوند و عشق و زندگی دنیوی خود را با هم و در کنار هم تجربه کنند و با هم صاحب فرزند شوند یا نشوند بلکه در دو دنیای مستقل و از دو مادر متفاوت و تجربه عشق و زندگی و ارضای غریزه تولید مثل با دیگران، در طول هم و پشت سر همدیگر روی دو مسیر یا راه دایره ای شکل و مستقل از هم که محیط آنها از لحاظ زمانی بطور مطلق مساوی خواهند بود، نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر.
نفس مجرد یا من آن نیمزوج آسمانی در لحظه جاودانه حال در بخش وسیع امکانی، غیبی یا متافیزیکی همین دنیای به قول کانت اینسویی، تجربی، واقعی و پدیدار شده در نفس مجرد یا من مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی در خواب سنگین، ژرف و شیرین به سر میبرد و در طی حالت برزخ تا لحظه ی بسته شدن نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد ( حدود نُه ماه بعد ) در دنیای خاص و ویژه ی خویش از خمیرمایه ساختاری همین دنیا، به کمک حواس، غرایز، خاطره، خواست، احساس، فکر، خیال، تصور، فهم و عقل بیکران وی از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برخوردار می باشد. پدر و مادر آن نیمزوج آسمانی نمیزوج های آسمانی پدر و مادر همین نیمزوج دنیوی با جنسیت معکوس خواهند بود و نه انسان های دیگری.
یک مثال : مادر نیمزوج آسمانی ایسا در آن دنیای دیگر نیمزوج آسمانی یوسف در این دنیا خواهد بود و پدرش نیمزوج آسمانی ماریا یا مریم و تثلیث دین مسیحیت در آن دنیا به شکل《 مادر - دختر - روح مقدسه》 و کلیه ی پاپ ها و کاردینال ها جملگی زن خواهند بود و نام همسر آسمانی پاولوس در آن دنیا به احتمال قوی به زبان پدر و مادرش پاولینه خواهد بود. شاید جالب باشد از پیش بدانیم که پارسی زبانان خودمان در آن دنیا نام پاولینه را به شکل پُلسینه ترجمه نمایند به این معنا که سینه اش مانند پُل باشد.
این دو نیمزوج آسمانی با دو من همسن و مستقل از هم ( یکی مردانه و دیگری زنانه ) فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی میتوانند بطور متوالی در دو دنیای مستقل از هم در کالبد های تثلیثی مادی - روانی روحی ( یا کالبد های اتمی به زبان علمی ) با یک خمیرمایه ساختاری واحد از مادر متولد شوند که به خدای حقیقی و واقعی تعلق دارد بهمراه کلیه اجزای غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی خود وی یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن بدون دخالت مجدد خدای حقیقی و واقعی در کار خود.
شناخت نیازها، احساسات و هیجانات خود
شناخت توانایی ها، ضعف ها و نیاز های خود
شنلخت توانایی ها، نیاز ها، استعداد ها و ضعف های خود
خود شناسی