بهره
۱. (بانکداری) سود بانکی.
۲. سود، فایده.
۳. [قدیمی] قسمت، نصیب، بخش.
۱. سودبرنده.
۲. شریک، انباز.
ویژگی کسی که از درآمد ملک یا مزرعه یا کارخانه سود و بهره برمی دارد.
۱. بهره برداشتن، سود بردن.
۲. برداشتن حاصل زراعت.
۳. به دست آوردن و به فروش رساندن محصول کارخانه یا آنچه از معادن استخراج می شود.
بخش بخش.
* بهره بهره کردن: (مصدر متعدی) بخش بخش کردن، قسمت کردن.
دارای بهره و نصیب، سودبرده، کسی که از چیزی یا کاری سود و بهره برده باشد.
بهره مند بودن، دارای بهره و نصیب بودن، کامیابی.
بهره دار، دارای بهره، سودبرنده.
بهره ور بودن، بهره داری.
= بهره مند
بخش بخش.
* بهره بهره کردن: (مصدر متعدی) بخش بخش کردن، قسمت کردن.
بی نصیب.