بنجیر

دانشنامه عمومی

بنجیر روستایی از توابع شهرستان خرامه در استان فارس و در فاصله ۹۵ کیلومتری شیراز و دارای ۱۰۳۰ نفر جمعیت می باشد شغل اصلی مردم این روستا برنجکاری می باشد. این روستا دارای قدمت بسیار زیادی می باشد و مشاهیر این روستا به آل بنجیر معروف می باشند. [ ۱] [ نیازمند منبع]
علامه فقید میرزا محمد خان قزوینی در حواشی کتاب شدالازار دربارهٔ کلمه بنجیر و سابقه تاریخی آن تحقیقی دقیق و مفصل دارند ونیز در فارسنامه ناصریج ۲ ص۲۵۷ ) در عنوان بلوک کربال را در مشرق شیراز به مساحت ده فرسخ یکی از قرای آن بلوک را بنجیر می شمرد و شکی نیست که ظاهراً بنجیر در نام این روستا مانند بسیاری از روستاهای دیگر فارس اخذ شده از نام اشخاصی است که مالک یا بانی آن روستا یا یکی از مشاهیر اهالی آنجا بوده اند که بعدها خود روستا به اسم او معروف شده است می باشد. [ ۲]
واژه بنجیر، که این خاندان منسوب به آن است، نام ابوحفص بنجیرین عبدالله بن یقظان خوزی است. این واژه در منابع قدیمی به صورتهای گوناگون و نادرستی چون: بنجره، بانجیر، پنجره، بی خبر به کار رفته است. به عقیده علّامه قزوینی، این واژه از اعلام دیلمیان همانند وشمگیر، گورگیر و شیرگیر است ـ مرکب از دو جزءبن و گیر ـ که ه مرور معرّب شده و به صورت بنجیر درآمده است. [ ۳] سعید نفیسی در مطلبی در راستای همین موضوع می گوید: «چون نخست در روستای بنجیر در ۳ فرسنگی مشرق گاوکان در ناحیه کربال فارس می زیسته اند، بدین نام معروف شده اند»، [ ۴] از طرفی یا بعبارتی دیگر گفته شده است که «بنجیر در نام این قریه مانند بسیاری از قراء و قصیات دیگر، مأخوذ از نام اشخاصی است که مالک یا بانی آن قریه بوده یا یکی از مشاهیر آنجا بوده اند. [ ۵] آل بنجیر، خاندانی از سادات حسینی شیراز که بیشتر افراد آن عارف، دانشمد، شاعر، قاضی و پیر طریقت بوده اند. منابع پژوهش دربارهٔ این خاندان اندک است. مهمترین این منابع تذکره عرفات العاشقین و عرصات العارفین از تقی الدین محمد حسینی اوحدی بلیانی اصفهانی است که میان سالهای ۱۰۲۲–۱۰۲۴ق/۱۶۱۳–۱۶۱۵م تدوین شده است ( دربارع نسخه های خطی این کتاب نکـ نقوی، ۱۵۱، ۱۶۲ ) . مؤلف عرفات با استفاده از کتاب مقالةالابرار یا رسالةالابرار نگارش رکن الدین یحیی بن محمد حسینی شیرازی[ پیوند مرده] یکی از افراد همین خاندان، اطلاعات گرانبهایی دربارهٔ برخی از افراد آل بنجیر به دست داده است. منبع معتبر دیگر کتاب شَدّالازار از معین الدین ابوالقاسم جُنید شیرازی است که در ۷۹۱ق/۱۳۸۹م نوشته شده است. واژه بنجیر، که این خاندان منسوب به آن است، نام ابوحفص بنجیرین عبدالله بن یقظان خوزی است. این واژه در منابع قدیمی به صورتهای گوناگون و نادرستی چون: بنجره، بانجیر، بنکیر، پنجره، بی خبر به کار رفته است. به عقیده علّامه قزوینی[ پیوند مرده] ، این واژه از اعلام دیلمیان همانند وشمگیر، گورگیر و شیرگیر است ـ مرکب از دو جزءبن و گیر ـ که ه مرور معرّب شده و به صورت بنجیر درآمده است [ ۶] . بنابراین، سخن سعید نفیسی که می گوید: «چون نخست در روستای بنجیر در ۳ فرسنگی مشرق گاوکان در ناحیه کربال فارس می زیسته اند، بدین نام معروف شده اند» [ ۷] ، درست به نظر نمی رسد، بلکه «بنجیر در نام این قریه مانند بسیاری از قراء و قصیات دیگر، مأخوذ از نام اشخاصی است که مالک یا بانی آن قریه بوده یا یکی از مشاهیر آنجا بوده اند. بعدها خود قریه نیز به اسم او معروف شده است» ( جنید، شدّالازار، حواشی قزوینی ۵۳۶ ) . از آنجا که روستای بنجیر در ناحیه کربال فارس واقع بوده، در پاره ای از مآخذ، افراد این خاندان به سادات بنجیری کربالی شهرت یافته اند [ ۸] . افراد سرشناس و برجسته این خاندان بدین شرحند:
عکس بنجیر

بنجیر (خرامه). بنجیر یک روستا در ایران است که در دهستان سفلی ( خرامه ) واقع شده است. [ ۱] بنجیر ۱٬۰۳۰ نفر جمعیت دارد.
عکس بنجیر (خرامه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران