اینتریونیورسال

پیشنهاد کاربران

فهم او در خور هر هوش نیست
حلقه او سخره ی هر گوش نیست
درک اینتریونیورسالیزم در ذهن جمعی
انعکاس در سطح عالم هستی و به استقبال عظمت رفتن
تعریف اینتریونیورسال
ایتریونیورسال به اختصار اشاره به تفکر عرفان کیهانی داشته و عبارت است از ارتقای سطح تفکر انسان به
سطح جهان هستی. در این رابطه مایل هستیم بر فراز همه محدودیت های قومی، قبیله ای، نژادی، ملیتی و. . . تفکر
...
[مشاهده متن کامل]

کرده و با درک رحمت عام الهی به درک جهان هستی نایل شویم و اعتقاد داریم که بدون درک کل، نمی توان نقشه و
طرح درستی برای کمال خود ترسیم کرد.
چه داند جز راه کل خود را
مگر هم کل فرستد رهنمونم
بکش ای عشق کلی جزء خود را
که اینجا در کشاکش ها زبونم
زهجرت می کشم بار جهانی
که گویی من جهانی را ستونم
مولانا
انسان در نقطه ای قرار دارد که به طور عمیقی نیازمند فهم کل است و برای رسیدن به این فهم، باید دایره ی
تفکرات خود را از محدودیت ها نجات داده و خود را از در گیر کردن با جزئیات بی ارزش و یا کم ارزش رهانیده و
اصل ماجرا را با مدد حلقه های اتصال رحمت عام خداوند درک کرده تا بتواند از این راه، به دانش کمال دسترسی
پیدا کند. بدون چنین دانشی، هرگز انسان مقصود آمدن و رفتن خود را نخواهد فهمید.
هرگز نداند آسیاب، مقصود گردش های خود
کان ستون قوت ماست، با کسب و کار نا نبا
آبیش گردان می کند، او نیز چرخی می زند
حق آب را بسته کند، او هم نمی جنبد ز جا
مولانا
اگر انسان با کل ارتباط بر قرار نکند، مانند آسیابی خواهد شد که نمی داند برای چه هدفی می چرخد، در جایی که
درک این هدف از رسالت های مهم انسان است.
تجربه ی قرن ها در گیری با جزئیات و غرق شدن در آن ها، نشان داده است که انسان فرصت های طلایی خود را از
دست داده و به دست آویز مطمئنی نیز نرسیده ، زیرا این اطلاعات با دانش کمال و عقل کل انطباق داده نشده است؛
بنابراین انسان بیهوده به دور خود چرخیده است.
بین انسان و آسیاب فرق بسیار است. یک آسیاب شاید نتواند با کل خود ارتباط بر قرار بکند و علت چرخش خود را
بفهمد ولی انسان موجودی است که می تواند با کل ارتباط برقرار کرده و بفهمد که در جهان هستی چه نقشی را قرار
است بازی کند.
اینک وقت آن رسیده که تجدید نظر های اساسی در دیدگاه های خود داشته باشیم و ها آنچه که نتوانسته در ارتباط
گل و در عمل برای ما ایجاد معرفت و آگاهی کند را از نو بررسی کنیم. اشکالات خود را بی طرفانه مانند یک شاهد
عادل، مورد تجزیه و تحلیل دقیق قرار دهیم تا بتوانیم کمال را یافته و به درک آن نائل شویم. از دیدگاه
اینتریونیورسال، تمرکز یعنی زندانی شدن در یک نقطه، کلام، محدوده و. . . در حالی که این دیدگاه، نقطه مقابل
زندانی شدن را مطرح کرده و رهایی ذهن و گسترش محدوده ی توانایی آن را دنبال می کند، زیرا درک و فهم
هوشمندی حاکم بر جهان هستی و صاحب آن، نیاز به ذهنی آزاد و توانا دارد، ذهنی که خداوند را فقط خدای آسمان
ها تصور نکند بلکه لاو را متعلق به همه جا و همه ی زمان ها و لحظه ها بداند.
درک خدایی که در همه جا هست برای ذهن های معمولی مشکل است بنابراین، عده ای فقط در آسمان ها دنبال خدا
می گردند، هر زمان که با او کار دارند.
یاد او را در درون می جوییم و یا در بیرون، گاهی در نهان و گاهی در آشکار؛ غافل از اینکه نمی توان خدا را پارچه
پارچه کرد بلکه او را باید یکپارچه دید.
خواهی که تا بیابی، یک لحظه ای مجویش خواهی که تا بدانی، یک لحظه ای مدانش
چون در نهانش جویی، دوری ز آشکارش چون ز آشکار جویی، محجوبی از نهانش
چون ز آشکار و پنهان، بیرون شدی به برهان پاها دراز کن خوش، می خسب در پناهش
دیدگاه اینتریونیورسال در عرفان حلقه، خدا را همانگونه که باید شناخته شود، مورد بررسی قرار می دهد و ذهن فرد
را آماده می کند. در این تفکر، خدا همه جا حاضر است و عالم محضر اوست. او فقط خدای آسمان ها نیست، همان
گونه که در ناخودآگاهی انسان جایگاه او را فقط در آسمان ها برای ما حک کرده اند و او را نزدیک تر از رگ گردن
نمی بینیم، حتی او را در کنار خود و در روی زمین هم حس نمی کنیم و. .
خدا متعلق به همه ی مکان هاست؛ اما انسان جایی که نیازمند است، او را مورد خطاب قرار می دهد و در جایی که
احساس نیازی به او نمی کند؛ کار ی هم با او ندارد.
خدا متعلق به همه ی زمان هاست و انسان باز هم او را برای زمان های خاصی می خواهد و. . .
خلاصه اینکه انسان برداشت بسیار ناقصی از خداوند دارد و همین باعث شده که نتواند پاسخ مناسبی از ارتباط با او
داشته باشد و. . .
پایه ی فکری مشترک همه انسان ها، موضوع شناخت و نحوه ی نزدیکی به خدائوند است و خدا یک تعریف بیشتر
ندارد که در بین همه ی انسان ها، مشترک است.

راه تو به هر روش که پویند خوش است
وصل تو به هر جهت که جویند خوش است
روی تو به هر دیده که بینند نکوست
نام تو به هر زبان که گویند خوش است

دید فراکل نگر انسان به تمام جهان هستی ،
دید گسترده انسان به تمام عالم هستی ،
دید وسیع به تمام تجلیات الهی ،
رسیدن به دید بسم الله که همه عالم هستی نام اوست .
برای مثال فردی دغدغه خانواده خود را دارد، برای این فرد مهم نیست چه اتفاقی برای شهرش، وطنش یا انسانهای
...
[مشاهده متن کامل]

کشورهای دیگر می افتد. او تنها دغدغه خانواده خود را دارد اما فرد دیگری که دغدغه ملیت خود را دارد
( ناسیونالیست ) و شخص دیگری عظیم تر و گسترده تر نگاه می کند و قلبش برای هر انسانی در هر نقطه از دنیا می
تپد ( اینترناسیونالیست ) . اما از نگاه اینترناسیونال عظیمتر، نگاهی است که قلب کسی برای هر تجلی الهی بتپد و تمام
تجلیات برای او مقدس گردد و به درک عظمت "بسم االله" رسیده باشد. این نگاه، همانا نگاه "اینتریونیورسال" است
و اینتریونیورسالیست کسی است که نگاه به عظمت تمام تجلیات الهی دارد که همانا عظمت "بسم االله" است.

بپرس