اقازاده

/~AqAzAde/

مترادف اقازاده: ( آقازاده ) پسر، پدر، فرزند

متضاد اقازاده: ( آقازاده ) بنده زاده

برابر پارسی: ( آقازاده ) مِه پور

معنی انگلیسی:
gentle, master, son or daughter of a gentleman, [p.c.] your son (or daughter

لغت نامه دهخدا

( آقازاده ) آقازاده. [ دَ / دِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) زاده آقا. فرزند مردی بزرگ ، و بیشتر فرزندان سادات علوی و مجتهدین.

فرهنگ فارسی

( آقا زاده ) فرزند مردی بزرگ

فرهنگ معین

( آقازاده ) (دِ ) [ مغ - فا. ] (اِمر. ) آقا، فرزند مردی بزرگ ، فرزند سید، فرزند مجتهد.

واژه نامه بختیاریکا

( آقا زاده ) کَخُدا زادِه

دانشنامه عمومی

آقازاده (فیلم). آقازاده یا صاحب زاده ( به هندی: Sahebzaade ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۲ و به کارگردانی اجی کاشیاپ است. در این فیلم بازیگرانی همچون سانجی دات، نیلم کوتهاری، آدیتای پانچولی، گلشن گروور، شاکتی کاپور، آلوک نات ایفای نقش کرده اند.
عکس آقازاده (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی آقازاده از ریشه ی دو واژه ی آق یا آغ و زاده فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

اقازادهاقازادهاقازادهاقازادهاقازادهاقازاده
سالار زاده، بزرگ زاده، مه پور
واژه ی آقازاده در اصطلاحات مردمی، به فرزند مسئولین مرد جمهوری اسلامی اطلاق می شود و بیشتر، بار معنایی تحقیرآمیز دارد
aghazadeh به معنی اقابالاسی یعنی پسر خان یا فرزندخان است. ) )
در زبان ترکی به آقازاده" آقا بالاسی" گفته می شود .
آقابالاسی کمین گزمک در زبان ترکی یک کنایه هست .
الین جیبینه قویوب آقا بالاسی کمین گزیر
ترجمه : دستش را در جیبش گذاشته مثل آقازاده می گردد "در زبان ترکی " آقابالاسی کمین گزمک کنایه از شخص آسوده و بی خیال و بدون دغدغه می باشد.
Filthy rich
Stinking Rich
کسی که پدرش در طول زندگی اعتبار جمع می کند
Highborn
Blue blood
هاتان ماتان ( ترکی ) !
با اصل و نصب، ریشه دار - امام زاده، بزرگ زاده، محتشم
در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) -
ژنِ خوب، یقه سفید، بچه بالا، وصله، خَرِش میره!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس