اعتجار

لغت نامه دهخدا

اعتجار. [ اِ ت ِ ]( ع مص ) معجر افکندن بر سر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). معجر پوشیدن زن. ( از اقرب الموارد ). معجر برافکندن زن. ( تاج المصادر بیهقی ). || دستار بی زیر حنک بستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). عمامه بستن بدون آویزان کردن بدور گردن. و برخی گویند: عمامه بسر بستن. ( از اقرب الموارد ). دستار بر سر بستن. ( المصادر زوزنی ). || بچه آوردن زن بعد نومیدی. و با «باء» متعدی شود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). دختر یا پسر زاییدن پس از نومیدی از بچه. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس