فرهنگ اسم ها
معنی: قیمت بها ارزش، نام موبدی در ایران قدیم
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
خود نماید همیشه مهر فروغ
خود فزاید همیشه گوهر اخش.
آخش. [ خ ِ ] ( صوت ) از اصوات ، و حکایت از درد یا خوشی کند.
آخش. ( اِخ ) نام موبدی پارسی نژاد که او مایه عناصر را پروردگار شناسد. ( برهان ).
اخش. [ اَ ] ( اِ ) ارز. ( اوبهی ). ارزش. ( برهان ). ارج. بها. ( برهان ). قیمت. ( اوبهی ). نرخ. ثمن :
خود نماید همیشه مهر فروغ
خود فزاید همیشه گوهر اخش.
عنصری ( از صحاح اللغه ).
و شمس فخری آخش بر وزن آتش بدین معنی آورده است ( شعوری ) و غلط است.فرهنگ فارسی
قیمت بها از اصوات و حکایت ازخوشی
ارز، ارزش، ارج، بها، قیمت
ارزش
فرهنگ عمید
بها، ارزش، قیمت: خود فزاید همیشه مهر فروغ / خود نماید همیشه گوهر اخش (عنصری: ۳۳۷ ).
گویش مازنی
دانشنامه آزاد فارسی
آخش. آخَش
موبدی اسطوره ای. موبَد پارس در زمان دَهاک (ضَحّاک) و مؤسس فرقۀ آخشیان. او عناصر طبیعت را نیروهای سازندۀ گیتی می دانست. همان گونه که دکتر محمد معین در حاشیۀ بُرهان قاطِع آورده است، شاید این نام از کلمۀ آخشیگ یا آخشیج، به معنای عنصر، ساخته شده است.
موبدی اسطوره ای. موبَد پارس در زمان دَهاک (ضَحّاک) و مؤسس فرقۀ آخشیان. او عناصر طبیعت را نیروهای سازندۀ گیتی می دانست. همان گونه که دکتر محمد معین در حاشیۀ بُرهان قاطِع آورده است، شاید این نام از کلمۀ آخشیگ یا آخشیج، به معنای عنصر، ساخته شده است.
wikijoo: آخش
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




آخش /āxeš/صوت: صدایی به نشانهٔ احساس آسودگی. ( آخش از دستش راحت شدم. آخش چه چسبید ) آخِی.
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
اخشیج و اخشیگ ضد است و نه گوهر - اخشیجان اضداد هستنددیواخشیج دیوستیز
درخشان ، بالا، ارج
آخْش ( اوستایی ) زیر نظر داشتن، مراقبت کردن