اموزش

/~AmuzeS/

مترادف اموزش: ( آموزش ) پرورش، تحصیل، تدریس، تعلم، تعلیمی، تعلیمات، درس، فراگیری، یادگیری

معنی انگلیسی:
education, instruction, instructional, learning, schooling, study, teaching, training, tutelage, school

لغت نامه دهخدا

( آموزش ) آموزش. [ زِ ] ( اِمص ) اسم مصدر از آموختن. عمل آموختن. تعلیم : هر کس که آموزش روزگار او را نرم و دانا نکند هیچ دانا را در آموزش او رنج نباید بردن که رنج او ضایع بود. ( منسوب به انوشیروان ، از قابوسنامه ).
بباید خرد شاه را ناگزیر
هم آموزش مرد برنا وپیر.
فردوسی.
پدر باید اکنون که بیند ز من
هنرهای آموزش پیلتن.
فردوسی.
جود و احسان تو بی آمیزش آموزش است
هیچ دانا بچه بط را نیاموزد شنا.
سنائی.

فرهنگ فارسی

( آموزش ) ( اسم ) ۱ - عمل آموختن یاد دادن . ۲ - تعلیم مقابل تربیت پرورش .
اسم مصدراز آموختن، عمل آموختن وتعلیم دادن

فرهنگ معین

( آموزش ) (زِ ) [ په . ] (اِمص . )۱ - یاد دادن . ۲ - تعلیم ، تربیت .

فرهنگ عمید

( آموزش ) عمل آموختن و تعلیم دادن.
* آموزش سمعی بصری: استفاده از وسایلی مانند تصویر، فیلم، و تلویزیون برای آسان ساختن فهم مطلب.

فرهنگستان زبان و ادب

واژه نامه بختیاریکا

( آموزش ) وانوه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آموزش. آموزش به عمل یاد دادن (تعلیم) و یاد گرفتن (تعلّم) می گویند که از آن در باب های: اجتهاد و تقلید، صلات، زکات، تجارت، اجاره، نکاح و دیات به مناسبت سخن رفته است.
آموزش دارای احکام پنجگانه تکلیفی ذیل است:
← آموزش واجب
گوشت حیوان شکار شده به وسیله سگی که بدین منظور آموزش دیده، حلال است. گرفتن مزد برای یاد دادن علوم واجب جایز نیست و برای یاد دادن علوم مستحب جایز است. همچنین گرفتن و دادن مزد برای یاد دادن و یاد گرفتن علوم حرام، باطل و حرام است. نیز یاد دادن قرآن به شرط گرفتن مزد، مکروه است. مهریه قرار دادن آموزش علوم مباح مانند: یاد دادن قرآن و آموختن صنعتی جایز است. آموزگار اگر دانش آموز را برای یاد دادن بزند و دانش آموز بر اثر آن آسیبی ببیند یا بمیرد، ضامن است.
آداب آموزش
شایسته است آموزگار در یاد دادن و تأدیب دانش آموزان برابری و مساوات را رعایت کند و برخی را بر برخی برتری ندهد.

[ویکی فقه] آموزش (فقه). آموزش به عمل یاد دادن (تعلیم) و یاد گرفتن (تعلّم) می گویند که از آن در باب هاى: اجتهاد و تقلید، صلات، زکات، تجارت، اجاره، نکاح و دیات به مناسبت سخن رفته است.
آموزش داراى احکام پنجگانه تکلیفى ذیل است:
← آموزش واجب
گوشت حیوان شکار شده به وسیله سگى که بدین منظور آموزش دیده، حلال است.
محمد حسن نجفی،جواهر الکلام،ج۳۶،ص۱۸ و۱۹،دار الکتاب الاسلامیة،تهران،۱۳۶۷ (ه . ش)
شایسته است آموزگار در یاد دادن و تأدیب دانش آموزان برابرى و مساوات را رعایت کند و برخى را بر برخى برترى ندهد.
شیخ طوسی،النهایة،ج۱،ص۳۶۷،دار الکتاب العربی،بیروت،۱۳۹۰ (ه . ق)
...

دانشنامه عمومی

آموزش. آموزِش فرایند تسهیل یادگیری، یا کسب دانش، مهارت، ارزش، اخلاق، اعتقادات و عادت ها است. روش های آموزش شامل تدریس، آموزش عملی، داستان گویی، بحث و پژوهش هدایت شده است. آموزش غالباً تحت راهنمایی مربیان انجام می شود، اما فراگیران می توانند خود را نیز آموزش دهند. آموزش می تواند در شرایط رسمی یا غیررسمی انجام شود و هر تجربه ای که تأثیر شکل دهی بر نحوه اندیشه، احساس یا عمل فرد داشته باشد، می تواند نوعی آموزش تلقی شود. متودولوژی تدریس را تعلیم و تربیت می نامند.
آموزش رسمی به طور کلی به طور رسمی به مراحل زیر تقسیم می شود: پیش دبستانی یا مهد کودک، دبستان، دبیرستان و سپس دانشگاه، کالج یا کارآموزی.
• جان دیویی: آموزش تکرار تجربه است، به منظور اینکه معنای تجربه گسترش پیدا کند و برای هدایت و کنترل تجربیات بعدی، فرد را بهتر قادر سازد.
• ژان ژاک روسو: آموزش، هنر یا فنی است که به صورت راهنمایی یا حمایت نیروهای طبیعی و استعدادهای فراگیر ( محصل ) و با رعایت قوانین رشد طبیعی و با همکاری خود او برای زیستن تحقق می پذیرد.
• دانشنامه بریتانیکا: از آن جایی که کودکان، بی سواد، نادان و غیرمطلع از فرهنگ جامعه شان به دنیا می آیند، برای درک فرهنگشان، به یادگیری مهارت ها، یافتن نقش شان در اجتماع و رسیدن به اهداف شان، به آموزش نیاز دارند. [ ۱]
از آن جا که آموزش به کودکان این قابلیت را می دهد که به صورت مستقل به سوی اهداف مورد نظرشان حرکت کنند و هویت ویژه ای در جامعه بیابند، اهمیتی غیرقابل چشم پوشی برای فلاسفه دارد. [ ۲] فلسفه آموزش به بررسی ماهیت و اهداف آموزش و ابزارهای آن می پردازد و در ارتباط با «نظریه آموزش» است. نظریه آموزش نوعی نظریه عملی بوده که سعی در فراهم آوردن رهنمود و روشن کردن تمامی جنبه های گوناگون آموزش ( اعم از جنبه های تعلیمی، اخلاقی و سیاسی مربوطه ) و همچنین ساختار اجتماعی وابسته با آن است. [ ۳] فلسفه آموزش از نیمه دوم سده بیستم میلادی به بعد به صورت یک شاخه مشخص از فلسفه شناخته شده و مورد بررسی قرار گرفت. [ ۳]
نظریه های آموزش وجود چهار چیز را در فرایند آموزش ضروری فرض می کنند: ۱ - آموزگار ۲ - دانش آموز ۳ - موضوع درسی ۴ - گروه اجتماعی که آموزگار و دانش آموز به آن تعلق داشته و از طریق آن با هم مرتبط می شوند. نظریه های آموزشی مختلف را می توان از طریق پاسخی که به سؤالات زیر می دهند از همدیگر تمیز داد: هدف آموزشی یک مدرسه چیست و اینکه از نظر روانی چگونه دانش آموزانش را به انجام کارهایی که هدف را تحقق می بخشد راهنمایی می کند؟ موضوع درسی چیست، با چه روش هایی تعلیم می شود، مطالب با چه میزان راحت آموخته می شوند و به چه راحتی بعداً فراموش می شوند؟ امتحان ها، روش های درس خواندن و معیارهای مقایسه دانش آموزان با همدیگر چیست؟ مدارس مختلف بحران های مختلف دارند. برخوردهای درونی مدرسه مورد نظر چیست؟ ترس هایی که آموزگاران را تحت تأثیر قرار می دهد چیست و واکنش آموزگاران به این ترس ها چیست؟ دانش آموزان در مدارس مختلف با ترس های مختلفی روبرو می شوند. تحت چه ترس هایی دانش آموزان به تلاش برای یادگیری مشغول هستند و پاسخ آن ها به این ترس ها چیست؟ با توجه به اینکه تقصیر شکست ها را می توان بر گردن نظریه خاص آموزشی استفاده شده نهاد، راه حل ها نیازمند ایجاد تغییراتی در نظریه آموزشی می باشد. انتخاب یک نظریه آموزشی خاص نیازمند آگاهی کافی نسبت به شرایط خاص یک مدرسه بوده و حکم کلی نمی توان داد. [ ۴]
عکس آموزشعکس آموزشعکس آموزشعکس آموزش
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

آموزش
یاد
یاد

مترادف ها

training (اسم)
تحصیل، تعلیم، تدریس، مکتب، مشق، اموزش، پرورش

instruction (اسم)
دستورالعمل، راهنمایی، فرمان، اموزش، سفارش

education (اسم)
معرفت، اموزش، اموزش و پرورش

فارسی به عربی

امر , تراث تقلیدی

پیشنهاد کاربران

یاد
بلند کردن مردان توسط زنان
واژه آموزش
معادل ابجد 354
تعداد حروف 5
تلفظ 'āmuzeš
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر از آموختن ) [پهلوی: āmōzišn]
مختصات ( زِ ) [ په . ] ( اِمص . )
آواشناسی 'AmuzeS
الگوی تکیه WWS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار

یادگیری ، تعلیم ، مهارت آموزی
واژه آموزش یکی از واژه های زیبا پارسی است در عربی می شود تعلیم و در ترکی می شود دیتم این واژه یعنی آموزش صد درصد پارسی است.
آموزش دادن
پهلوی: آموزیشن
mentoring
ارشاد
آموزش
تعلیم
پرورش
یاد، پرورش، تحصیل، تدریس، تعلم، تعلیمی، تعلیمات، درس، فراگیری، یادگیری
آموزش: کارهای که برای بالا بردن مهارت آگاهی و تخصص کارمندان حرفه ای و غیر حرفه ای انجام می شود که ممکن است اطلاعات جدید و آشنایی با یک نظام و یا مبنای نیاز های بخصوصی برنامه ریزی شود.
انتقال دانسته ها به فرد یا افراد
train
Education
یاد دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس