98 1532 100 1 آبار/'AbAr/برابر پارسی: چاه ها معنی آبار در لغت نامه دهخدا آبار. (اِ) اُسْرُب. سرب. || سرب سوخته. آنُک محرق. رصاص اسود. (قاموس ). سرب سیاه. و طریقه ٔ ساختن آن آن است که سرب را در تابه ای آهنین نهند و کاسه ای که بن آن سوراخ است بر روی تابه واژگون کنند و بدمند تا آنگاه که سرب سوخته گردد و آن در علاج ریشها و بواسیر و سرطان بکار است. و نیز توتیا و اثمد را آبار نام داده اند، چه ماده ٔ عامله ٔ آن سرب سوخته است.آبار. (اِ) دفتر حساب و دیوان حساب و آن را آواره و آوارجه نیز گویند و شاید کلمه صورتی از آمار و آماره است.آبار. (ع اِ) ج ِ بئر.آبار. (اِخ ) نام قریه ای به واسط.آبارالنحاس را بخوانید. معنی آبار به فارسی آبار( اسم ) جمع بئر چاهها.نام قریه بواسط دفتر و دیوان حساب آبار اعرابنام شهرستانی به پنج فرسنگی اجفرمیان اجفروفید آبار النحاسنامیست که کیمیا گران قدیم به مغنیسیا داده اند آباره را بخوانید. معنی آبار در فرهنگ معین آبار [ ع . ] ( اِ.) جِ بئر، چاه ها. معنی آبار در فرهنگ فارسی عمید آباردارویی که از سرب و گوگرد تهیه می شد و در چشم پزشکی کاربرد داشت.= بئر آبار در جدول کلمات آبارچاه ها دنباله معنی آبار در جدول آبار را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران مرجان رمضانی تلفظ صیحیح آن، اَباری(ابارش)نام روستایی در سبزوار معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Sunflower > No doubt آمنه زاهدغروی > came to کامران بهمنی > emission cap نیلوفر روهنده > Chase against 🐾 مهدی صباغ > Riot squads فرهاد تقی پور > swing at someone فروزان > love angel حیدر > electoral body نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodمحمدرضا ایوبی صانعA.C.Eرهگذرسحر نجات پورdi darkestarعلی باقریEnglish User فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته army گریسته اند تفکر امیز پرفروغ شگفت انگیز تحسین آمیز well done cruise