زحمت کشزحمت کشیدنزخمزخم اتشکزخم بقدر سرسوزنزخم بندزخم پذیرزخم پوست رفتگیزخم چاقوزخم چرکیزخم دارزخم زبانزخم زبان زدنزخم زدنزخم شدنزخم گلولهزخم معدهزخم ناپذیرزخم نیشزخم کردنزخم یا قرحهزخماماسدارزخمهزخمیزخمی نشدهزخمی کردنزخمی که تیر میکشدزد و خوردزد و خورد کردنزد و خورد کنندهزداگرزدایازدایشزدایندهزدنزدن توپزدنیزدهزده شدهزدوخورد همگانیزدودگیزدودنزدودن مغناطیسزدودنیزدودهزرزر و زیورزرادزرادخانهزراعت