روی پاشنه چرخیدنروی پاشنه گشتنروی پایه قرار دادنروی پرده افکندنروی پنجه پا ایستادنروی تخم نشستنروی چنگک گذاردنروی چهروی چه چیزروی چیزی چرخیدنروی چیزی حساب کردنروی چیزی قرار گرفتنروی چیزی گستردنروی خاکروی خط حامل نوشتنروی دادنروی درهم کشیدنروی دست کسی رفتنروی دهندهروی دو پا بلند شدنروی زمین خوابیدهروی زمین کشیدن و چرک کردنروی ساحلروی سکهروی سیخ یا انبر کباب کردنروی شکم خوابیدهروی صحنه ی نمایش ظاهر شدنروی صفر میزان کردنروی طبلروی گرروی گرداندن ازروی ماشین بولدوز کار کردنروی محور گردیدهروی معدهروی میز زدنروی میز گذاشتنروی هر چیزیروی همروی هم افتروی هم افتادنروی هم افتادهروی هم انباشتنروی هم چاپ کردنروی هم رفتهروی هم ریختنروی هم ریختن اموالروی هم قرار گرفتهروی کاغذ نوشتنروی کفل افتادنروی کول انداختن