به ته رسانیدنبه توان دوم بردنبه جای کمتری فروختنبه جریان انداختنبه جلوبه جنبش دراوردنبه جیب ریختنبه جیب زدنبه چه سبببه چه کسیبه چهار قسمت مساوی تقسیم کردنبه حال اول برگرداندنبه حالت اشتی درامدنبه حالت تعادل دراوردنبه حالت صاف دراوردنبه حالت عمودیبه حد اشباع رسیدهبه حد افراط رساندنبه حد رشد رسیدهبه حد زیادبه حداقل رساندنبه حرکت انداختنبه حرکت اوردن سهمبه حرکت دراوردنبه حساب اوردنبه حساب بانک گذاشتنبه حساب هزینه نیامدهبه حیله متوسل شدنبه خاطر خطور کردنبه خانه دستبرد زدنبه خدمت خاتمه دادنبه خشکی امدنبه خطای خود اعتراف کردنبه خواستبه خود برگشتنبه خود پیچیدنبه داخل کشندهبه داخل کشیدهبه درازا بحث کردنبه درازا کشاندنبه درازا کشیدنبه درخت پناه بردنبه درونبه دریابه دریا ریزی کالای کشتیبه دست چپ رفتنبه دفعاتبه دقت بررسی کردنبه دنبال غذا دویدنبه دنبال متخلفین قانون گشتن