به دفعات

مترادف ها

seriatim (قید)
جزء جزء، بطور مسلسل، بطور ردیف، به دفعات

پیشنهاد کاربران

time after time
به مراتب ؛ به دفعات. مکرراً. ( فرهنگ فارسی معین ) .
راه به راه
لهجه و گویش تهرانی
پشت سرهم، راه و بیراه، زود به زود، پیاپی ، مرتب، بکرات
so frequently

بپرس