بدهکاریبدهیبدهی پس افتادهبدو بخش تقسیم کردنبدو زبان نوشته شدهبدو شاخه منشعب کردنبدور انداختنبدور چیزی بطور مارپیچ پیچیدنبدور چیزی پیچیدنبدور چیزی چرخیدنبدور چیزی گشتنبدور محور ثابتی گشتنبدور محور گشتنبدور مدار معینی گشتنبدوران انداختنبدوردبدوش گرفتنبدوش کشیدنبدونبدون ابربدون ابهامبدون اثاثیهبدون احتیاج به استفاده از زبانبدون احتیاطبدون احساس مسئولیت اخلاقیبدون اداببدون ارتفاعبدون ارجبدون ارزش واقعیبدون استحقاقبدون استخوان پشتبدون اسلوببدون اشکالبدون اضطراببدون اطلاعبدون الودگیبدون الیاژبدون امد و رفتبدون امضاءبدون امیدبدون انحرافبدون ایمنیبدون بهانهبدون پاشنهبدون پنجهبدون تبعیضبدون تبعیض یا طرفداریبدون ترخیمبدون تردیدبدون تردید رای