بخولقبخولق چهارپایانبخیلبخیلانه دادنبخیهبخیه جراحیبخیه دوزی بچپ و راستبخیه زدنبخیه زنندهبخیه زنیبخیه زینتیبدبد اخمبد اخمی کردنبد اداره کردنبد استعمال کردنبد استقبال کردنبد اصلبد افریدنبد انجام دادنبد اندیشبد بازی کردنبد برخوردبد بودنبد بکار بردنبد تربیت شدهبد ترجمه کردنبد تعبیر کردنبد تغذیه شدهبد تفسیر کردنبد حساب کردنبد خلقبد خلقیبد خواندنبد دانستنبد داوری کردنبد درست کردنبد دهنبد دهنیبد دهنی کردنبد راهنمایی کردنبد ریخت کردنبد زدنبد ساختنبد ساخته شدهبد سیرتبد شدنبد شمردنبد شکل کردنبد صدا