مترادف های فارسی به انگلیسی با حرف ب - صفحه 109

دیکشنری مترجم بپرس

فهرست واژگان در مترادف های فارسی به انگلیسی با حرف ب - صفحه 109

بی مورد بی موردی بی موضوع بی موقع بی موقع بکار بردن بی موقع گفتن بی موقعی بی موکل بی مکان و منزل بی میل بی میل بودن بی میل شدن بی میل کردن بی میلی بی میلی نسبت به توبه بی میلی نشان دادن بی میلی کردن بی میوه بی میکروبی بی نام بی ناموسی بی نامی بی نتیجگی بی نتیجه بی نتیجه گذاردن بی نتیجه ماندن بی نتیجه کردن بی نزاکت بی نزاکتی بی نشان بی نظری بی نظم بی نظم و ترتیب بی نظم کردن بی نظمی بی نظمی در جلیدیه ء چشم بی نظمی و اغتشاش بی نظمی کامل بی نظیر بی نعل بی نفس بی نفع بی نقص بی نقصی بی نهایت بی نهایت بزرگ بی نواخت بی نوار بی نور بی نور شدن

105 106 107 108 109 110 111 112 113 114