گپ

/gap/

    confab
    chat
    gab
    idle talk
    causerie
    chitchat
    small talk
    chinwag

فارسی به انگلیسی

گپ زدن
chat, confabulate, gab, yak, rap, to chatter, visit

گپ زدنی
rap

گپ زنی
chat, confabulation, small talk

مترادف ها

jabber (اسم)
ورد، گپ، سخن تند و ناشمرده، چک چکی

chat (اسم)
گپ، سخن دوستانه، درد دل

gabble (اسم)
وراجی، گپ، سخن ناشمرده، صدای غاز

carboy (اسم)
قرابه، تنگ دهن گشاد، گپ

chit-chat (اسم)
گپ، گفتگو، صحبت کوتاه

پیشنهاد کاربران

واژه ی ( گپ = gap ) ، افزون بر اینکه در همه ی فرهنگ های فارسی به چشم می خورد، در تمامی زبان های زنده ی هند و پاکستان و افغانستان مانند سانسکریت، اردو، هندی، مراتی، گجراتی، پشتو، سندی، بلوچی و فارسی دری افغانستان فراوان به کار می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه ی واژه ی گپ در فارسی باستان فعل ( gaub ) ، و در فارسی میانه ( gowet ) ، و در فارسی جدید ( گوید= goyad ) گفته شده است.
واژه ی گپ در جای های مختلف به معانی مختلف به کار می رود که به پیوست به چند مورد اشاره می شود:
گپ به معنای سخن بیهوده
شاهد شعری از ( انوری ) :
نفس من برتر از آن است که مجروح شود
خاصه از ( گپ زدن ) بیهده ی بی بصران
.
گپ به معنی لاف و گزاف
شاهد شعری در مثنوی کبیر :
چون زن صوفی تو خائن بوده ای
دام مکر اندر دغا بگشوده ای
که زهر ناشسته رویی ( گپ زنی )
شرم داری از خدای خویش نی
.
گاه این واژه به معنای بزرگ، سردسته و رئیس به کار می رود مثل ( حسن گپ )
گاه این واژه به معنای بزرگ شدن و فعل آن ( گپ شدن ) است مثل:
وقتی که گپ شد، یعنی موقعی که بزرگ شد. یا ( گپ تر ) یعنی بزرگ تر.
حرف و صحبت را هم گپ می گویند مثل : گپ زدیم یعنی صحبت کردیم.
اکنون به مشتقات این واژه نگاهی می اندازیم:
گپیدن = گفتن
از گپ ماندن: کنایه به حالت مرگ است.
به گپ آمدن: به سخن آمدن
به گپ کسی شدن: در اختیار فکر کسی در آمدن/ برای فکر کسی کار کردن
بی گپ و سخن: بی سبب و بی دلیل
سر گپ آمدن: کنایه از به مقصود نزدیک شدن.
کسی را به گپ گرفتن: کسی را به مقصودی به سخن مشغول کردن
گپ از گپ برآمدن: کنایه از زمان از دست رفتن.
گپ پهلودار: سخن نیشدار و طعنه و کنایه
گپ بیراه: سخن نادرست
گپ جاندار: سخن سنجیده و معقول
گپ خام: سخن پوچ و بی معنی
گپ رس: سخن فهم – نکته سنج
گپ رو:کسی که به حرف دیگری عمل کند.
گپ ساختن: شایعه پردازی و تهمت ساختن
گپ کسی را کشیدن: سخن کسی را تحمل کردن.
گپ کشیدن:برای کسی حرف درست کردن
گپ گرفتن: سخن از دهن کسی گرفتن – میان حرف کسی آمدن .
گپ گیر: زرنگ و تیز هوش، ناقد
گپ گیرک:سخن چین و نمّام
که البته این اصطلاحات بیشتر در افغانستان رواج دارد.
پیرایه یغمایی

گُف
گپ در نقش دستوری نام است و برابر با بن مضارع گو و بن ماضی گفت است. پس:
گپ = گفت و گو
گپ در سنسکریت جپ jap و به معنی گفتن است و چنین صرف می شود: جپامی japAmi گپ می زنم، جپسی japasi گپ می زنی، جپتی japati گپ می زند.
گپ به گویش بختیاری یعنی بزرگ مثال گپ مال یا طایفه و همچنین گپ به معنای گفتگو و صحبت کردن است مثل گپ زیدن یعنی گفتگو کردن
گپ در زبان لری =بزرگ
gop = دهان
گپ ب زبان سیستانی 💙💜💜💜معادل پارسی حرف صحبت صمیمی
گپ : فاصله - مثل گپ تحصیلی
�گپ� در زبان افغان به معنی گفتگو است
گفتگو
فاصله
بزرگ
گپ زدن به معنی حرف زدن هست ، فارسیه و در افغانستان هم استفاده زیاد میشه و در اشعار فارسی هم امده.
گپ دروهمی
گپ در زبان عنصری و انوری و مولوی امده چگونه عامیانه است ای عامیان؟
پیران ما میگویند گپ و گَفت
خوبان بلوچ گویند گپ و گپتار
گپ واژه ای فارسی و به معنای
گفتگو
فاصله
بزرگ
بنگرید ما به چه بدبختیها دچاریم
عمید سروده سنایی غزنوی را اورده ونوشته گپ عامیانه است ایا سنایی عامی است
: هرکجا زلف ایازی دید خواهی در جهان
عشق بر محمود بینی گپ زدن بر عنصری
( سنائی۲: ۳۱۹ ) .
...
[مشاهده متن کامل]

دهخدا هم از شاش شتر شوهر عمه عنتر بن شداد تا سرگین خر برادر زن چنگیز را چپانده در وازه نامه پارسی به گونه ای که وازه های پارسی در ان گمند انگاه گپ را نیاورده - هزاران واژه شاهنامه ای را دهخدا نیاورده چونم گرفتار عنتر بن شداد بود

گپ = سخن - وگپ زدن گویند انوری در نکوهش گوید
چند گویی خواهر من پارساست
گپ مزن گرد حدیث او مگرد
پارسا در خانهٔ تو نان تست
زانکه نانت را نه زن بیند نه مرد
هرکجا زلف ایازی دید خواهی در جهان
...
[مشاهده متن کامل]

عشق بر محمود بینی گپ زدن بر عنصری
سنائی
دودیگر - گپ بزرگ باشد
در آسانکهایاستان فارس گویند
اسمون به ای گپی گوشه نبشتن
هر که یارش خوشکلن جاش تو بهشتن
سدیگر - گِپ - بسته به هم امده - پیشتر همه گپ میگفتند کنون پاره ای گیپ و کیپ هم گویند

در گویش دزفول و شوشتر گپ با فتحه به معنای بزرگ است.
برای مثال چقزر گپَ ! به معنای چقدر بزرگه!
بابا گپ : بابا بزرگ
در گویش مازندرانی گپ بزوئن: حرف زدن
در دری افغانستان هم این واژه به کار میرود
گفتگو و مکالمه در زبان ملکی گالی بشکرد
گُپّ ( Gopp ) در گویش شهرستان بهاباد به معنای پُر و لبریز است. مثال
این حوض گپِ آبه ( رُخ به رُخ بودن حوض را خبر می دهد )
تپه در زبان ملکی گالی بشکرد
در گویش زبان بختیاری ۱ - گَپ= بزرگ، صحبت کردن واختلاط وشوخی است. ۲ - گِپ= بسته شدن، خفه شدن است. برای مثال ، گِپ کن=خفه شو یا سوراخ گِپه=سوراخ بسته است. ۳ - گُپ=لُپ، گونه ( لطفآ به فتحه، ضمه، کسره، درتلفظ دقت شود.
در گویش زبان بختیاری گِپ= بسته شدن، خفه شدن است. برای مثال گِپ کن= خفه شو، یا سوراخ گِپه=سوراخ بسته است. ولی در تلفظ گَپ=دو معنی دارد، ۱ - بزرگ ۲ - صحبت کردن است. ومعنی گُپ= لُپ، گونه است.
گب یکی از ایزدان ۹ گانه مصر باستان ( هلیوپولیتان ها ) میباشد. نام او به گونه سب و کب نیز آمده است .
گپ در نقشه خوانی به معنی ناهمگونی و اشتباه در نقشه نیز بکار برده می شود همچنین گپ به معنی نقطه ضعف و یا عدم هماهنگی بین ارکان یک کل نیز بکار برده می شود.
به طور مثال : �ما با هم مّچ و هماهنگ نیستیم و یه گپی بین اهدافمون و اون چیزی که داره اتفاق می افته وجود داره�.
Gop گپ به ضم گ درزبان بختیاری به معنی لپ که بخشی از صورت است
در زبان لری بختیاری به معنی
بزرگ. درشت. حرف. گفتگو. صحبت
یو پیا گپ یه::این مرد بزرگی است
باس گپ زیم::با او حرف زدم

گفت و گوی صمیمانه و دوستانه
ب معنای گاف و ضعف هم ب کار برده میشود. .
گ با فتحه و پ با ساکن. با مصدر گپیدن، به معنی ( صحبت کردن، حرف زدن و گفتگو ) می باشد، در زبان عامه با مصدر مرکب ( گپ زدن ) بکار برده می شود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس