گارد

/gArd/

    guard
    guardsman

فارسی به انگلیسی

گارد احترام
guard of honor

گارد توفان
storm trooper

گارد ساحلی
coast guard

گارد سواره نظام سلطنتی
life guards

گارد گرفتن
guard

مترادف ها

guard (اسم)
پناه، نگهدار، حائل، پاسبان، محافظ، مستحفظ، احتیاط، نگهبان، گارد، پاسدار، پاس، نرده روی عرشه کشتی، نرده حفاظتی، نگهداری و دفاع کردن از

lifeguard (اسم)
نگهبان، گارد، مامور نجات غریق

پیشنهاد کاربران

در برخی گزاره ها می توانیم "سنگر گرفتن" را به جای گارد گرفتن یا موضع گرفتن به کار بریم:
او جلوی این سخن من گارد گرفت یا موضع گرفت.
او جلوی این سخن من سنگر گرفت.
واژه گارد
معادل ابجد 225
تعداد حروف 4
تلفظ [gārd]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: garde]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی gArd
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
یگان
خشتر به اوستایی میشه guardian
حفاظ، حرکت حفاظی
پاسجان
در پارسی " پاتار ، پاسپا " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
طارمی - ضربه گیر، سِپَر!
واژه ای فرانسوی -
سَنگر، حفاظ، حصار -
مثل:بادیگارد >>>>> یعنی مُحافظ، مُراقب، جانپاس، بِپا!

بپرس