کارد

/kArd/

    carver
    hack
    knife
    (large) knife

فارسی به انگلیسی

کارد باغبانی
billhook

کارد به استخوان رسیدن
last straw

کارد پاکت بازکن
paper knife

کارد پزشک
surgeon

کارد گوشت بری
carving knife

کارد و چنگال
cutlery

کارد و چنگال نقره
silverware

کارد و چنگال و ظروف نقره ای
silver

کارد و چنگال و قاشق دارای روکش طلا
gold plate

کارد و چنگال و قاشق طلایی
gold plate

کارد کردن
card

مترادف ها

gully (اسم)
مجرا، ابکند، کاریز، زه کشی، ساطور، اب گذر، دره کوچک، راه آب، کارد

knife (اسم)
شمشیر، تیغه، کارد، نیشتر، چاقو، گزلیک

stiletto (اسم)
دشنه، کارد

پیشنهاد کاربران

واژه کارد
معادل ابجد 225
تعداد حروف 4
تلفظ [kārd]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: kārt]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی kArd
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
ریشه هندواروپایی کارد، skert است و با واژه های انگلیسی share، سنسکریت कृत्त، اوستایی kart، فارسی باستان klyn، فارسی میانه kirrēnītan، فارسی نو کاله، کرت، خوانساری کرت، بلوچی کارد، سورانی کارد، کرمانجی kuř، گیلکی کاله، پشتو skāštel، گرجی kardagi هم ریشه است
در گویش اصفهانی مانند زبان پهلوی، هنوز هم کارت گفته می شود.
در پهلوی ( پارسی میانه ) کارت kārt
چاقو، خنجر، دشنه، ساطور، قداره، قمه، نشتر، نیشتر

کارد ( ظروف آشپزخانه )
کارد کره: چاقوی سرگرد با تیغه ی نه چندان تیز، که برای پخش کردن کره، مربا و سایر چیزها بکار می رود.
کارد استیک: یک چاقوی بزرگ دندانه دار برای بریدن استیک. دسته این چاقو در دست خوب و محکم جا میگیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

کارد غذاخوری: معمولا سر گرد و تیفه ی بلندتری دارد، برای وعده ی اصلی ست.
کارد غذاخوری اروپایی: بزرگتر و سنگین تر از کارد غذاخوری سنتی ست و در موقعیت های رسمی کنار چنگال غذاخوری اروپایی استفاده می شود.
کارد ماهی: در کنار چنگال ماهی برای به نرمی بریدن انواع غذاهای دریایی مناسب است.
کارد پنیر: برای بریدن انواع پنیر طراحی شده و در سر آن زبانه ای دارد که با کمک آن می توان پنیر را برداشت.
کارد دسر: چاقویی کوچکتر با تیغه ی کوچکتر ولی دسته ی بزرگتر، در کنار چنگال دسر مصرف می شود.

کارد میوه ( لوازم آشپزخانه )

بپرس