کاراگاه

/kArAgAh/

    detective
    dick
    gumshoe
    sleuth

فارسی به انگلیسی

کاراگاه خصوصی
investigator, private detective, private investigator, private eye, pnvate detective

کاراگاه در لباس شخصی
plainclothes man

مترادف ها

eye (اسم)
بینایی، دهانه، کاراگاه، باجه، عین، چشم، دیده، سوراخ سوزن، مرکز هر چیزی، دکمه یا گره سیب زمینی

detective (اسم)
کارگاه، کاراگاه

beagle (اسم)
جاسوس، کاراگاه، تازی شکاری پاکوتاه

informer (اسم)
مبلغ، جاسوس، کاراگاه، خبر رسان، خبر بر، خبر دهنده، خبرچین، سخن چین، اگاهگر

sleuth (اسم)
کاراگاه

bloodhound (اسم)
کاراگاه

gumshoe (اسم)
کاراگاه

پیشنهاد کاربران

کارآگاه
کارآگاه:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " کارآگاه" می نویسد : ( ( کارآگاه در پهلوی در ریخت کاریآگاس kār - āgās و آگاهی در ریخت آگاسیهāgāsīh بکار می رفته است. در معنی خبر چین و " نهانگزار ". ) )
( ( ز کار آگهان آگهی یافتم
...
[مشاهده متن کامل]

بدین آگهی تیز بشتافتم. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 332. )

پلیس خصوصی
detective

بپرس