ژلاتین

/ZelAtin/

    gel
    gelatin
    jelly

فارسی به انگلیسی

ژلاتین دار
gelatinous

ژلاتین مانند
gelatinous

مترادف ها

gelatin (اسم)
دلمه، ژلاتین، سریشم

پیشنهاد کاربران

دوستان معنی �ژلاتین� توی جمله پائین چیه؟

�وینستون از شدت خستگی ژلاتینی شده بود. �
سرشم
در ادامه:
شِلَگین:شِلِه ای، ژله ای
شِلَگژَن: کَردار ( عامل ) شِله/ ژله کننده، ژلاتین
شِلَگژَنیگ: دارای/ بسته به کَردار ( عامل ) شِله/ ژله کننده، دارای/ بسته به ژلاتین، ژلاتینی
به گمان من، برابر پارسی این واژه چنین می تواند باشد:
با این هَنگارَگ ( فرض ) که شِلَگ: شله واژه پارسی است که همان ژله ( Jelly ) از آن برگرفته شده است یا می تواند برابر آن باشد، خواهیم داشت:
شِلیدَن ( شِل ) : شله کردن/ شدن، ژله ای کردن/ شدن
...
[مشاهده متن کامل]

شِلدار: قابل شله/ ژله کردن/شدن
شِلداریه: قابلیّت شله کردن/ شدن، قابلیّت ژله ای کردن/ شدن
شِلین: قابل شله/ ژله کردن/شدن
شِلینیه:قابلیّت شله کردن/ شدن، قابلیّت ژله ای کردن/ شدن
شِلیدار: شله کننده/ شونده
شِلان:شله کننده/ شونده
شِلاگ: شله کردن/ شدن، ژله ای کردن/ شدن، سرلاک
شِلیشن:شله کردن/ شدن، ژله ای کردن/ شدن
شِلیشنیه: شله کردن/ شدن، ژله ای کردن/ شدن
شِلیشنیها: با شله کردن/ شدن، با ژله ای کردن/ شدن
شِلیشنیگ:شله کردن/ شدن، ژله ای کردن/ شدن؛ قابل شله/ ژله کردن/شدن؛ بسته به شله کردن/ شدن، بسته به ژله ای کردن/ شدن
شِلَگ: ابزاری برای شله کردن/ شدن، ابزاری برای ژله ای کردن/ شدن، ژله، شله
شِلینَگ:ابزاری برای شله کردن/ شدن، ابزاری برای ژله ای کردن/ شدن، ژلاتین
پَدیش شِل:ابزاری برای شله کردن/ شدن، ابزاری برای ژله ای کردن/ شدن
شِلیدَگ:شله کرده ( شده ) / شده، ژله ای کرده ( شده ) / شده
شلیدَگیه:شله کردگی ( کرده شدگی ) / شدگی، ژله ای کردگی ( کرده شدگی ) / شدگی

معنی کامل و جامعی بود. جهت تولید این ماده نیازمندهمکار هستم
دلمه

بپرس