پیکار یعنی آنچه از پس کار آید ، اگر کار بدی کردم پیکار هم بد خواهد بود و اگر کاری نیکی کرده باشم پیکارم نیک خواهد بود ،
معنی اجر نیست ، دست مزد نیست ، پیکار آنچیزی است که در حین کار انسان را اذیت می کند ، شاید پس از اتمام کار ادامه داشته باشد و حتما خواهد داشت
غزا
جنگ
نبرد
رزم
ستیز
کارزار
غزه
کدح
واژه پیکار
معادل ابجد 233
تعداد حروف 5
تلفظ peykār
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: patkār] ‹پیگار›
مختصات ( پَ یا پِ ) ( اِ. )
آواشناسی peykAr
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
در عربی مبارزه گفت می شود
انشالله همیشه ایران پابرجا آباد و پرشکوه باشد
با اینکه فارسی نیستم ولی آرزویم برای کشور عزیز ایران این است.
جنگ و رزم
در پارسی میانه واژه کار معنای جنگ میداده
پادکار= پیکار
جنگ /نبرد
جنگ
نبرد
مبارزه
ستیز
پرخراش
روی نهادن به پیکار: اقبال کردن به. . .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۶ ) .
آرزم، پرخاش، جدال، جنگ، رزم، ستیز، کارزار، گیرودار، محاربه، مخاصمه، مواقعه، نبرد، هنگامه
ستیز
جنگ
رزم
آرزم، پرخاش، جدال، جنگ، رزم، ستیز، کارزار، گیرودار، محاربه، مخاصمه، مواقعه، نبرد، هنگامه، آورد، نزاع، درگیری
پیکار: در پهلوی پهکار pahikār بوده است.
( ( جوانیش را خوی بد یار بود ؛
همه ساله ، با بد به پیکار بود. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 216. )
جنگ رزم
میشود از این واژه بجای واژه اروپاییه پارتیزان بهره برد
پارتیزان=پیکارگر
نبرد
رزم
ستیزه
هماوردی
جنگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)