پاسدار

/pAsdAr/

    guard
    guardsman
    keeper
    lookout
    patrol
    sentinel
    warder
    watch
    picket
    sentry

فارسی به انگلیسی

پاسدار برج لندن
beefeater

پاسدار شبانه
night watch, night watchman

پاسدار هواپیما برای جلوگیری از هواپیما ربایی
sky marshal

پاسدار و سرپرست بردگان
slave driver

پاسدار ویژه پادشاه
gentleman-at-arms

مترادف ها

watchman (اسم)
بایگان، محافظ، سرایدار، نگهبان، پاسدار

guard (اسم)
پناه، نگهدار، حائل، پاسبان، محافظ، مستحفظ، احتیاط، نگهبان، گارد، پاسدار، پاس، نرده روی عرشه کشتی، نرده حفاظتی، نگهداری و دفاع کردن از

picket (اسم)
پاسدار، میخ چوبی، دستک، کشیک، چوب نوک تیز، میخچه، چوب پرچین

sentry (اسم)
نگهبان، پاسدار، کشیک، قراول، نگهبانی

guardsman (اسم)
نگهبان، پاسدار، سرباز هنگ نگهبان

watchful (صفت)
دقیق، مواظب، مراقب، پاسدار، بی خواب

پیشنهاد کاربران

به اوستایی: پاسَر ( pāthr )
امروزه از ترکیب: پاس، بن واژه ( سِتاک ) داشتن
( ( واژه "پسر" هم از این واژه گرفته شده است! ) )
بخش 5 آبان یشت:
yām azēm yo ahuro mazda hizvārena ūzbaire fradathāi nmānaheca visaheca zanteushca daingheushca "pathrāica" harethraica aiwyaxshtrāica nipatayaeca nishangharetayaeca
...
[مشاهده متن کامل]

معنی: من اهورامزدا آن را با نیروی ( خودم ) فرود آوردم، برای زیاد شدن خانه، محله شهر، روستا، نگه داشتن آن ها، نگاهداری به آن ها، "پاسدار، نگاه داشتن" و نگاهداری به آن ها، آن ها را می بندند
در اینجا "fradathāi" هم به معنی نگهداری و مراقب کردن هست!

منابع• http://www.avesta.org/ka/ka_tc.htm• http://www.avesta.org/ka/yt5sbe.htm
احترام دار
آقاسی
عسس

بپرس