و

/va/

    and

فارسی به انگلیسی

و ال سانها
cetacean

و اما
(but) as to, now [introductory word]

و بعد از ان
et seq, and the folloing one, et sequentia

و بقیه
et seq

و بیشتر
plus

و در ان هنگام
whereupon, on which

و غیره
et cetera, et seq, whatnot, suchlike, and so forth, etc.

و مانند ان
et cetera

مترادف ها

and (حرف ربط)
و

پیشنهاد کاربران

"و" با گویش va یک پیوند واژه ( حرف ربط ) است و عربی می باشد. در پارسی پهلوی به شیوه "اُد" بوده است.
وَ عربی نیست؟.
تو زبان پارسی باستان* آنز *میگفتند.
که هم ریشه با and انگلیسی هست
معنای و:
۱ ) رجوع شود به فرهنگ شریف دهخدا معانی به طور اکمل و اتم در آنجا مشروح است
۲ ) و :در قرآن و عرفان و حکمت و علوم خفیه از حروف تاکیدی، تقویتی، و گاه مکمل یا صفت اشد تثبیتی و تشریحی ظاهری یا مکنون تلقی می شود و یا ارعاب است….
مهدی بارانی
نویسه و واج /و/ با نام "واو"، به جز واکه های ( واجهای صدادارِ ) [اُ] و [او] که برای نمونه در واژه های "خوش" و "گوش" به کار می روند، این نویسه در پارسی نماینده واج [و] ) ( V در لاتین ) نیز است مانند واژه های "سَروَر sarvar"، "توان tavan"، "وادار vadar"، خانواده، نانوا، ورزش و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

این واج از برخورد لب پایین به دندانهای پیشینِ بالا ساخته می شود ( واجگاهِ [و یا V] ) و مانند "پژگچ" در زبان تازی نبوده است، به تازگی نویسندگان تازی از نویسه [ف] با سه نقطه روی آن، برای نشان دادن واج V در وامواژه های لاتینیِ درون شده به عربی بهره برده اند، درواقع این کار باید بسیار زودتر از اینها و در پارسی و همزمان با ساخته شدن واجهای پژگچ انجام می گرفت.
نویسه [و] همچنین نماینده واج [و] ( W در لاتین ) است که هم در پارسی و هم تازی کاربرد دارد: "گوهر Gowhar"، "خسرو Khosrow"، "فردوس Ferdows"، پرتو، دُور، روشن و. . ، این واج با گرد و لوله ای شدن لبها ساخته می شود ( واجگاهِ [و یا W] ) و در پارسی کهن، در واژه هایی مانند "خواهر، خویش، خواستن و. . . نیز کاربرد داشت.

به میرشکاری پسوندمُصغر ، در مقام تحقیر : ممدو: محمد
یکی از واژگانی است که گفتگو ها و نوشته های بی مورد در باره آن زیاد شده است . تاسف بار است که نویسندگان ایرانی بدون درکی کامل از زبانشناسی تاریخی زبانهای ایرانی در مورد برخی موضوعات سخن گفته اند و در کتابشان ثبت کرده اند فقط از روی حدس و گمان بوده است و بایستی گفت در کل این بزرگواران لغت دان بوده اند نه لغت شناس حتی شادروان دهخدا نیز لغت دان بزرگی بوده است ولی لغت شناسی تاریخی نبوده اند و آگاهی ایشان ایشان از دانش فقه اللغه در اندازه واژگان و تاریخ واژگان بعد از اسلام بوده است و فرایند تحولات تاریخی زبانهای ایرانی را هیچ آگاه نبوده اند . برای مثال در نوشتارهای آنها نقل قول هایی همانند حرف/ ق /در فارسی نبوده است ) و یا /و / از زبان عربی وارد شده است و غیره بسیار زیاد هست.
...
[مشاهده متن کامل]

اما در هر دومورد گفته شده نظراتشان اشتباه محض بوده است حرف /و/o ربط از زبان سومری که زبانی مرتبط با زبان های ایرانی است ؛ وارد زبانهای سامی شده است یعنی زبان آکدی و آشوری
و بعد از آن وقتی اعراب وارد عرصه سیاست و نقش داشتن در موضوعات سیاسی شدند . حرف / و/O را از آنها یعنی سومریان وام گرفته اند. البته برخی سومر شناسان در این مورد شک دارند که آیا آکدی ها خود مستقل حرف . /واو/ را داشته اند و این که حرف ربط / o/ ایرانی - سومری باستان متفاوت از /واو/ عربی بوده است و نزدیکی مخرج های آنها اتفاقی بوده است یا نه دقیق نمی توان رای قاطع داد. اما در اینکه سومر ها که پیش از آکدی ها ساکنان سرزمین های میان رودان بوده اند وامگیر ی شان از سامی ها نا محتمل است.

حرف عطف است و جمله ی قبلی را به جمله ی بعدی متصل می کند مانند من به بازار رفتم و پدرم را در بازار دیدم.
وَ : ( در زبان کودکان ) ترکی یعنی پی پی
درود ُ سپاس
پیوندواژه ( حرف ربط ) در پارسی گفتاری، [ اُ] ( O ) است که از [اُد] پهلوی و پیشتر از [اوتا] هخامنشی گرفته شده که در برخی گویشها مانند اصفهانی[ آ ] گفته می شود.
پیوندواژه [وَ] ( Va ) بیشتر در نوشتار و نثر پارسی به کار می رود و آنچه در نظم و شعر می آید نیز ( اُ ) است هرچند که ( و ) نوشته می شود، و این به خاطر کم توانی این دبیره و خط است.
...
[مشاهده متن کامل]

آنچه در عربی هست هم [وَ] با گویشِ ( Wa ) می باشد که با گویش پارسی آن ناهمگون است.
همانطور که می بینید این هر سه واگویش ( تلفظ ) ونیز واکه ( حرف صدادار ) او ( U ) در میانه و پایان واژه، همه به ریخت ( و ) نوشته می شود که این یکی از نمونه های نارسایی و ناکارآمدی این الفبا است.
الفبای دین دبیره، دبیره کهن ایرانیست که به گفته کارشناسان، نه این سستی که هیچکدام از آسیبگاههای خط کنونی ما را ندارد و شایستگی نگاه و پرداختن به آن را در وجود خود داراست.

در ترکی استانبولی به وَ, ve میگویند
وَ واژه ای عربی است نه ترکی و پارسی
با اینحال وارد بسیاری از زبان رفته

غ از زبان های مغولی، زبان های ایرانی، زبان های آفروآسیای ریشه گرفته
در اوستای به باغ Baga
در پهلویbagh می گفتند
بهار همه ریشه پارسی دارد
بهار واژه ای است که پایش را در زبان های ترکی گذاشته
...
[مشاهده متن کامل]

از طرف تعصب حرف چرت نزنید
با بن مایه و منبع حرف بزنید

تنها ق از عربی وارد پارسی شده
آقای دودنگه لطفاً با منبع حرف بزن
ترکی یک زبان کامل نیست که بسیاری از واژگانش پارسی است
بهار و باغ واژگانی پارسی هستند
غ از پارسی باستان در پارسی بوده
جیوه و زیبق هردو فارسی هستند اما در پهلوی گاف را چون ق مینوشتند و زیبگ و زیبق هردو می خواندند و در عربی نیز بیشتر عربها گاف میگفتند و نه قاف مگر مکه که همین گویه زبان قریش بود و در عربی کتابی لحاظ شد
سلام و سپاس
( و ) به عنوان وات ( حرف ) ربط ُ پیوند در عربی به ریخت ( wa ) اُ در پارسی گاهی به ریخت ( va ) اُ گاهی به ریخت ( o ) گویش می شود.
وات پیوند ( پیوند واژه ) در پارسی کهن ( هخامنشی ) اوتا بوده، در پارسی میانه یا پهلوی به اود یا اُد دگرش یافته و در پارسی نوین به ریخت اُ ساده شده است که در گویش اسفهانی به جای اُ، آ به کار می رود مانند: مَنآ تو ( من ُ تو )
...
[مشاهده متن کامل]

اوتا ( Uta ) و اود ( Ud ) به احتمال بسیار با ( Und ) آلمانی و ( And ) انگلیسی و ( Et ) فرانسوی همخانواده است.

یه درصد فکر کن به با و بهتر بهار باغ خوش و خوب جهان آدم و حوا هوا و زمین و زمان و خدا، ترک باشند!!!
خدایا! پناه بر خودت از دست دوزندگان پاچه به آستین و پیوندزنان گوز به شقیقه.

واک و که واژه پیوند و همراهی است از زبان عربی در فارسی امده و پارسی و پهلوی ان واژه اود od و یا او O میباشد . برای نمونه ارمان اود مهران امدند ک میشود ارمان و مهران امدند دوستان بجای و میشد O را هم بکار برد.
یه حرف در الفبای پارسی
در عربی نویسی، الفبای یکم: و
در لاتین نویسی، الفبای دوم: Ww
و غیره _ و چیز های دیگر

وات افزوده ( حرف اضافه ) و ( va ) وارد زبان ما از عربی شده است. ولی فارسی زبانان در زندگی روزانه آن را O تلفظ میکنند و درستش همان است.
این وات افزوده باید همیشه o باشد.
" به همراهِ "
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس