ناپاک

/nApAk/

    dirty
    filthy
    impure
    mucky
    nasty
    sordid
    unclean
    untouchable

فارسی به انگلیسی

ناپاک از نظر فکر
evil-minded

ناپاک زاده
untouchable

ناپاک کردن
contaminate, defile, pollute

مترادف ها

foul (صفت)
غلط، شنیع، ملعون، نا درست، پلید، ناپاک

unwell (صفت)
مریض، ناخوش، ناپاک، بدحال

squalid (صفت)
زننده، کثیف، چرک، ناپاک، بدنما، بد ظاهر

unclean (صفت)
الوده، پلید، غیر سالم، ناپاک، نجس

impure (صفت)
کثیف، نا درست، ناصاف، چرک، ژیژ، ناپاک، ناخالص

unwholesome (صفت)
مضر، ناگوار، غیر سالم، ناپاک

پیشنهاد کاربران

کثیف
ریمَن: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ )
اوستایی: رَئِوَ ( raēva )
پهلوی: ریمَن ( rēman )
ری: ریو ( ریب ) - چاچول گری، دو دوزه بازی، زیر و رو کشیدن، خَُِدعه، مکر و حیله، نیرنگ، فریب، تزویر، کَلَک، حقّه، موزمار!
...
[مشاهده متن کامل]

.
مَن: خود، خویش - فرد، شخص، ذات، آدم، انسان -
کالبد، قالب هر چیز، تن، بدن، پیکر - شکل، هیئت ( هیأت ) ، صورت -
شبح، روح - نمونه، سرمشق، الگو
مانند: اهریمن ( اهه: خدا، هستی بخش -
خدای زشتی ها و پلشتی ها، فرد پلید، خبیث و نا امید کننده، شیطان، ابلیس و. . . ) -
بهمن ( بهترین مرد، نیک ترین انسان و. . . )
.
معنی: گَند، بد، پلید، زشت، پلشت، نِکوهیده، نازیبا، ناپاک، آلوده -
گُجَستَک!، پَتیاره، ملعون، لَکاته، بدکار، بدکردار، بدجنس، سلیطه، شَرور، تبهکار، قالتاق، شارلاتان، کَلاش، لانتور!
.
شایست ناشایست، فَرگَرد ( فصل ) 2، بند15:
ka abar sang - ē be mīrēd
ud sang abāg zamīg ē ( w ) - kardag
sang pad sāl drahnāy abāg zamīg pāk be bawēd; ud ka ān sang be kanēnd,
sang "rēman" ud andar zamān ōh šōyišn
معنی: چون بر سنگی [کسی] بمیرد،
و سنگ با زمین یکساخت ( هم تراز ) [باشد]،
سنگ در هنگام یک سال، با زمین پاک بشود؛ اگر آن سنگ را بکنند،
سنگ "ریمن یا ناپاک" [است]، و در زمان ( بی درنگ، فورا ) همانا باید [آن را] شست
.
مینوی خرد، فَرگَرد ( فصل ) 61، بند27:
ud hāmōyēn āb ī ō nasā ud daštān ud abārīg hixr ud "rēmanīh" wārēd ka ō xar ī sē - pāy rasēd hāmōyēn pad wēnišn pāk ud yōǰdahr kunēd
معنی: و هر آب [آلوده] به نَسا ( لاشه یا مُردار ) و دشتان ( پریود، حیض ) و دیگر "پلشتی ها ( کثیفی ها ) " ببارد، چون به خر سه پا رسد، همه را با نگاه پاک و پاکیزه کند
.
( ( یادآوری از واژه تیشتر:
خر سه پا:
نگهبان درخت گاوکَرِن"گَئوکَرِن: گاو کرانه یا گاو شاخ دار - درختی شفا بخش که شیره گیاه هوم ( یونانی: آمبروزیا! ) آن دارای اِکسیر جاودانگی است"
و همچنین هنگامی که خر سه پا در دریا پیشاب می ریزد >>> دریا پاکیزه می شود و جانوران اهریمنی را نابود می کند ) )

منابع• https://abadis.ir/fatofa/تیشتر/• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
چرگین
مقابل پاک ، کثیف ، آلوده ، با عیب ، بد و ناپسند و منفور
پاک نیست

بپرس