لخته

/laxte/

    lobe
    clot
    dollop
    glob
    gob
    length
    loaf
    patch
    clot (of blood)

فارسی به انگلیسی

لخته خون
thrombus

لخته شدگی خون
thrombus

لخته شدن
clot, coagulate, curdle

مترادف ها

lobe (اسم)
گوشه، لخته، خاج، اویز، نرمه، بخشی از عضله یا مغز

clod (اسم)
خاک، کلوخ، لخته، دلمه

flocculation (اسم)
لخته، دلمه

thrombus (اسم)
لخته، خون منعقد شده در رگ

coagulum (اسم)
لخته، دلمه، خون بسته، علقه

پیشنهاد کاربران

لخته حالتی از جسم جامد است و حالت ژله ای است.
در زبان لری لِخ به معنی شل و ول است
در زبان لری به لخته خون کُهتَه می گویند
لخته ( Floc ) :[ اصطلاح آب و فاضلاب ]توده های ذره ای و یا باکتریایی که در فاضلاب شبیه توده های پشمی به نظر می رسند. در فرآیندهای بیولوژیکی همانند هوادهی گسترده یا لجن فعال و دیگران لخته شامل میکرو ارگانیزمهای هوازی یا بی هوازی است. برای کاربردهای صنعتی منعقدکننده ها استفاده می شوند.
تغییر نام پنیر سین بیوتیک

بپرس