جای دندان. [ ی ِدَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گوشتی که دندانها از آن روید و بعربی لثه خوانند. ( بهار عجم ) :
آن زمانم که حسرت نان بود
جای نانم بکام دندان بود
این زمانم که نان در انبانست
جای دندان بجای دندانست.
شعوری کاشی ( از بهار عجم ) .
آن زمانم که حسرت نان بود
جای نانم بکام دندان بود
این زمانم که نان در انبانست
جای دندان بجای دندانست.
شعوری کاشی ( از بهار عجم ) .
خانه ٔ دندان
قیدالاسنان ؛ بن دندان. ( منتهی الارب ) . لثه. ( از اقرب الموارد ) .
در گفتار لری میانکوه دزفول میلم گفته می شود.
چیز صورتی رنگ که قسمت های پایینی دندان قرار گرفته
غِزِشْمُون/ در گویش شهرستان بهاباد به حالت خارش لثه به هر دلیل مثلا هنگام در آوردن دندان گفته می شود.
بافتی ماهیچه ای است که قسمت های تحتانی دندان را در خود جای داده و از آنها مراقبت به عمل می آورد. قسمت فوقانی لثه که به راحتی در فضای دهان دیده می شود و به تاج دندان نیز متصل است، خط لثه نام دارد. این خط
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
عموماً و در صورت سلامت باید برآمده و محکم باشد. بین لثه و دندان، بخشی استخوانی به نام ’ساروج‘ وجود دارد که در واقع همچون چسب بوده و دندان را سفت به استخوان آرواره چسبانده است.