لب ریز شدن


    fill
    overflow
    to overflow
    to run over

مترادف ها

run over (فعل)
مرور کردن، لبریز شدن، زیر گرفتن

redound (فعل)
کمک کردن، لبریز شدن

supercharge (فعل)
تجاوز کردن، لبریز شدن

slop (فعل)
لبریز شدن

پیشنهاد کاربران

آکندگی و لبریز بودن در جدول مساوی امتلا
لب پر زدن. [ ل َ پ َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) لپرزدن. با حرکت دادن ظرفی مقداری از مایع که در آن است بیرون ریختن. فروریختن کمی از آب یا مایعی دیگر ازلب ظرفی ، گاه جنبیدن یا حرکت دادن آن. از لب کاسه وجز آن ریختن آب برای حرکتی که به ظرف داده باشند.
سر رفتن

بپرس