لامکان

/lAmakAn/

    having no adobe
    illocal
    having no abode
    epithet of god

مترادف ها

placeless (صفت)
بی جا، لامکان

پیشنهاد کاربران

پدیده های بیزمانی و بیمکانی ( و نه الفاظ یا کلمات و یا واژه های خشک و خالی و مقولات یا مفاهیم و ایده های انتزاعی لا زمان و لامکان که از دیدگاه دین و الاهیات و کلام و تفسیر و حکمت و عرفان دینی از صفات خداوند متعال محسوب می شوند ) مترادف یا معادل و هم معنا با عدم وجود زمان و مکان نبوده و نیستند بلکه نیم زوج های بنیادی همزاد و هم ارز و هم بازی آنها با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس که روی هم قرار دارند و در هم اجین و تنیده در همدیگر اند و هردو به دو بخش بزرگ مطلق و نسبی تقسیم شده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

زمان و مکان مطلق محمد زکریای رازی و نیوتن از یک طرف و زمانمکان نسبی انشتاین از طرف دیگر هرکدام یک چهارم ( ۱/۴ ) و هردو روی همدیگر نیمی ( ۱/۲ ) از حقیقت دنیای فیزیکی را بیان و به زبان ریاضی فرمولبندی نموده اند و نیمه مفقوده یا گم شده حقیقت فیزیکی عبارت است از بیزمانی و بیمکانی مطلق و نسبی. مکان و بیمکانی مطلق روی همدیگر یعنی فضای هندسی سه بعدی فقط نقش ظرف نگهدارنده محتوا را عهده دار می باشد و محیط آن ثابت و تغییر ناپذیر و پایدرا است، اما محتوای فضای هندسی ( نه محتوای کیهان یا جهان ) از قابلیت یا خاصیت کِش سانی یا الاستی سیته بر خوردار می باشد. یعنی استعداد فرو رفتگی و برآمدگی یا پستی و بلندی بهنگام عمل و عکس العمل متقابل با جرم و انرژی. لحظه جاودانه حال یا نوسانگر دو قطبی زمان و بیزمانی مطلق به عنوان بُعد چهارم فضای هندسی سه بعدی یا مکان و بیمکانی مطلق و عظیم ترین نیروی محرکه موجود در طبیعت و کیهان دو وظیفه یا نقش عمده را عهده دار می باشد؛ یکی رقم زدن طول عمر موجودات و کیهان و دیگری حرکت و سوق دادن محتوای کیهان بدون وقفه و بطور خستگی ناپذیر و لحظه به لحظه بسوی آینده و وقوع مه بانگ بعدی . در عوض ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی انشتاین و ذرات چهار بعدی بیزمانی و بیمکانی نسبی هردو روی همدیگر و در ابعاد پلانگ نوسانگر های بنیادی هشت بعدی می باشند ( کوچکترین سیاه چاله های موجود ) که خمیر مایه ساختاری واقعیت و طبیعت و کیهان نیمی از این و نیمی دیگری از آن آفریده شده است هم انرژی و جرم معمولی ( حدود پنج درصد ) و هم انرژی و جرم تاریک ( حدود نود و پنج در صد ) .
اگر در فکر و خیل چند لحظه محتوای کیهان را از جرم و انرژی معمولی و تاریک خالی نمائیم، آنگاه فضای هندسی سه بعدی یعنی محتوای مکان و بیمکانی مطلق به عنوان ظرف نگهدارنده محتوا تخت خواهد شد و کلیه پستی و بلندی های آن رفع و مرکز و محیط آن هم سطح خواهند گردید و مقدار یا اندازه بسامد یا فرکانس لحظه حال یعنی نوسانگر دو قطبی زمان و بیزمانی مطلق به عنوان بعد چهارم فضای هندسی برابر خواهد شد با مقدار معکوس زمان پلانک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ هرتز یا بار بر ثانیه. این مقدار بالاترین حد و سرحد مطلق هرنوع بسامد یا فرکانس موجود در طبیعت و کیهان می باشد و توسط انسان در هیچ آزمایشگاه و شتاب دهنده ای غیر قابل تولید و دست یابی می باشد.
نتیجه کلی اینکه تئوری زمانمکان نسبی انشتاین در دل تئوری زمان و مکان مطلق محمد زکریای رازی ایساّک نیوتن قرار دارد و نه بر عکس و آسمان نسبی انشتاین در بطن و در زیر سقف آسمان مطلق نیوتون از نوسانات متوالی باز و بسته شدن بر خوردار است و نه بدون آن. و خیالپردازان دینی باید بداند که نه تنها لامکانی و لازمانی از صفات خداوند متعال هستند بلکه زمان و مکان هم به یک سهم مساوی با آنها از ابعاد فراوان و بیکران خداوند متعال می باشند و در مورد روح و ماده و روان هم به همین ترتیب. جدا نمودن خداوند از جهان و لامکانی و لازمانی وی از زمان و مکان و قرار دادن آنها در بیرون از جهان و یا در ورای آن ، نشانه بارز و آشکار ثنویت می باشد و نه وحدانیت و احد و واحد بودن آفریدگار کائنات و گیتی ها یا دنیا ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار و خالق سامان ها یا نظم های کلی و هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی یا به بیانی دیگر خالق عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه بطور مطلقا یکسان و برابر در محتوای هرکدام از آنها.
چیزی که ساعت ها به ما نشان می دهند خود زمان و بیزمانی نمی باشد بلکه تقسیم بندی قراردادی طول شبانه روز به ساعت و دقیقه و ثانیه و اجزای ثانیه. منجمین یا ستاره شناسان و کیهان شناسان برجسته در آینده به این حقیقت دست خواهند یافت که بدون در نظر گرفتن ظرف نگهدارنده محتوا ، هرگز نخواهند توانست که علت و دلیل اصلی و ریشه ای انبساط نطفه داغ کیهانی یعنی تجرد یا تکینگی فیزیکی را کشف نمایند.

بپرس