عایق

/~Ayeq/

    insulation
    insulator
    nonconductor
    detent
    click

فارسی به انگلیسی

عایق برای بستن دور دیگ بخار و غیره
lagging

عایق بندی
insulation, lagging

عایق بندی کردن
insulate

عایق بندی کردن در مقابل سرما و گرما
weatherize

عایق خازن
dielectric

عایق دار
insulated

عایق در برابر اب
rainproof

عایق ساز
insulation

عایق سازی
insulation

عایق سازی کردن
insulate

عایق صدا
deadening

عایق گذاری کردن در مقابل سرما و گرما
weatherize

عایق گرما
non-conductor

عایق کاری
lagging, water-proofing

مترادف ها

dielectric (اسم)
عایق

insulator (اسم)
عایق، جدا کننده، مقره، عایق کننده، بنداور

isolator (اسم)
عایق

nonconductor (اسم)
عایق، نارسانا، جسم غیر هادی

wall tube (اسم)
عایق

shell (اسم)
صدف، جلد، مرمی، گلوله توپ، کالبد، قشر، پوست، عایق، خمپاره، صدف حلزون، بدنه ساختمان، عامل محافظ حفاظ، پوست فندق وغیره، پوکه فشنگ، قشر زمین، کاسه یا لاک محافظ جانور

deterrent (صفت)
ترساننده، بازدارنده، منع کننده، عایق

impeding (صفت)
عایق

پیشنهاد کاربران

عایق یعنی آنچه که سرراه کسی یا چیزی واقع شود یا بطور خلاصه هم معنی کلمه ی مانع است. وقتی صحبت از عایق الکتریکی یا عایق حرارتی می شود به چیزهایی گفته می شوند که برق یا حرارت را به سختی از خود عبور می دهند
...
[مشاهده متن کامل]
یا به عبارتی به چیزهایی که مانع عبور برق یا حرارت می شوند در این موارد عایق به معنای نارسانا است ولی در کل، عایق معنی مانع می دهد و عوایق جمع کلمه ی عایق است و معنی موانع می دهد و گاها این دو کلمه همراه هم می آیند چنان که در عبارت مقابل آمده است: موانع و عوایق باعث می شد که کار به کندی پیش رود.

( واژه پیشنهادی ) :
هاختن : کارواژه ( فعل ) در زبان پارسی به معنای هدایت کردن
وی:پیشوند منفی ساز در زبان پارسی میانه ( نمونه:ویراندن، ویچیردن و. . . ) ( پیشوند وی=گُ ذر زبان پارسی )
عایق بندی کردن=ویهاختن ( گُهاختن )
...
[مشاهده متن کامل]

عایق بندی=ویهازِش ( گُهازِش )
عایق=ویهازگَر ( گُهازگر ) یا ویهازنده ( گُهازنده )
نا عایق= رسانا=هازَنده

ناشدار

بپرس