Masih Ashsharif: بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: جهت درک احتمالا مناسب تر، دقیق تر و عمیق تر ، معنی لغت " ظهور " لازم است این لفط با اشاره به الفاظ قرین با آن بررسی شود. لذا محتمل است استفاده از تلقی متعارف از، عناوین هندسی و اسامی نجومی جهت تقریب به ذهن مفید باشد. ... [مشاهده متن کامل]
بروج: با تعبیر هندسی " نقطه " و با تبیین نجومی " ستاره درخشان " است. در هر دو توصیف نوعی " ثبات " به مخاطب القاء می شود. بروز: با تعبیر هندسی " خط " و با تبیین نجومی" ستاره دنباله دار " است. در هر دو توصیف نوعی از " حرکت " را مخاطب استنباط می کند. ظهور: با تعبیر هندسی " سطح " و با تبیین نجومی " شمس در وسط آسمان " یا ظهر شرعی است. تلقی ممکن که از هر دو توصیف نوعی از " حرکت " به سمت " ثبات " است. با احترام
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: جهت درک احتمالا مناسب تر، دقیق تر و عمیق تر ، معنی لغت " ظهور " لازم است این لفط با اشاره به الفاظ قرین با آن بررسی شود. لذا محتمل است استفاده از تلقی متعارف از، عناوین هندسی و اسامی نجومی جهت تقریب به ذهن مفید باشد. ... [مشاهده متن کامل]
بروج: با تعبیر هندسی " نقطه " و با تبیین نجومی " ستاره درخشان " است. در هر دو توصیف نوعی " ثبات " به مخاطب القاء می شود. بروز: با تعبیر هندسی " خط " و با تبیین نجومی " ستاره دنباله دار " است. در هر دو توصیف نوعی از " حرکت " را مخاطب استنباط می کند. ظهور: با تعبیر هندسی " سطح " و با تبیین نجومی ظهر شرعی " شمس در وسط آسمان " است. تلقی ممکن که از هر دو توصیف نوعی از " حرکت " به سمت " ثبات " است. با احترام
پدید امد
رخ نمودن
the advent of something
بروز شدن
outbreak
بروز
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: بْراز brãz ( پهلوی ) اوپاپ ( سنسکریت: اوتپَپتی ) اوگام ( سنسکریت: اودْگَمَ ) پَشتان ( کردی ) اولاژ ulãž ( سنسکریت: اولاسَ ) پراچیت prãchit ( سنسکریت: پْرَچیت ) پراسوت prãsut ( سنسکریت: پرَسوتی )