ظهور

/zohur/

    appearance
    dawn
    emergence
    manifestation
    advent
    outburst
    presentation

فارسی به انگلیسی

ظهور عیسی بر سه مجوسی
epiphany

ظهور مجدد
recrudescence

ظهور مجدد عیسی
second coming

ظهور ناگهانی
apparition

ظهور ناگهانی افتاب
sunburst

ظهور کردن
to appear

مترادف ها

development (اسم)
پیشرفت، پیش روی، ترقی، ظهور، بسط، توسعه، ایجاد، سیر، رشد، نمو، سیر تکاملی، تقریر

advent (اسم)
ظهور

manifestation (اسم)
ظهور، اشکار سازی، ابراز

appearance (اسم)
ظهور، سیما، نمایش، ظاهر، پیدایش، ظواهر، نمود، منظر، فرم

apparition (اسم)
ظهور، خیال، شبح، تجسم، روح

emersion (اسم)
ظهور، پیدایش، خروج، ظهور ثانی

ostentation (اسم)
ظهور، تظاهر، نمایش، خود فروشی، خود نمایی

loose (اسم)
ظهور

outburst (اسم)
ظهور، انفجار، فوران، طغیان

conspicuity (اسم)
ظهور

epiphany (اسم)
ظهور، تجلی

پیشنهاد کاربران

پدید. . .
پدیدار. . .
پدیدار
Masih Ashsharif:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم:
جهت درک احتمالا مناسب تر، دقیق تر و عمیق تر ، معنی لغت " ظهور " لازم است این لفط با اشاره به الفاظ قرین با آن بررسی شود.
لذا محتمل است استفاده از تلقی متعارف از، عناوین هندسی و اسامی نجومی جهت تقریب به ذهن مفید باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

بروج: با تعبیر هندسی " نقطه " و با تبیین نجومی " ستاره درخشان " است. در هر دو توصیف نوعی " ثبات " به مخاطب القاء می شود.
بروز: با تعبیر هندسی " خط " و با تبیین نجومی" ستاره دنباله دار " است. در هر دو توصیف نوعی از " حرکت " را مخاطب استنباط می کند.
ظهور: با تعبیر هندسی " سطح " و با تبیین نجومی " شمس در وسط آسمان " یا ظهر شرعی است. تلقی ممکن که از هر دو توصیف نوعی از " حرکت " به سمت " ثبات " است.
با احترام

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم:
جهت درک احتمالا مناسب تر، دقیق تر و عمیق تر ، معنی لغت " ظهور " لازم است این لفط با اشاره به الفاظ قرین با آن بررسی شود.
لذا محتمل است استفاده از تلقی متعارف از، عناوین هندسی و اسامی نجومی جهت تقریب به ذهن مفید باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

بروج: با تعبیر هندسی " نقطه " و با تبیین نجومی " ستاره درخشان " است. در هر دو توصیف نوعی " ثبات " به مخاطب القاء می شود.
بروز: با تعبیر هندسی " خط " و با تبیین نجومی
" ستاره دنباله دار " است. در هر دو توصیف نوعی از " حرکت " را مخاطب استنباط می کند.
ظهور: با تعبیر هندسی " سطح " و با تبیین نجومی ظهر شرعی " شمس در وسط آسمان " است. تلقی ممکن که از هر دو توصیف نوعی از " حرکت " به سمت " ثبات " است.
با احترام

پدید امد
رخ نمودن
the advent of something
بروز شدن
outbreak
بروز
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
بْراز brãz ( پهلوی )
اوپاپ ( سنسکریت: اوتپَپتی )
اوگام ( سنسکریت: اودْگَمَ )
پَشتان ( کردی )
اولاژ ulãž ( سنسکریت: اولاسَ )
پراچیت prãchit ( سنسکریت: پْرَچیت )
پراسوت prãsut ( سنسکریت: پرَسوتی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس