طبع انسانیhuman natureطبع شعرpoetic gift(or verve)طبع شیرخشتیhot liverطبع ونشرto publishطبع کردنpublish
addiction (اسم)خو گرفتگی، عادت، اعتیاد، اعتیاد دادن، میل، تمایل، خوی، طبع، فرقهnature (اسم)نهاد، خوی، طبع، روح، خیم، سیرت، نوع، گونه، خاصیت، سرشت، طبیعت، خو، فطرت، افرینش، مشرب، خمیره، ذات، ماهیت، گوهر، غریزه، منشcharacter (اسم)نهاد، خوی، طبع، شخصیت، دخشه، خط، خیم، سیرت، رقم، خاصیت، سرشت، طبیعت، صفات ممتازه، خط تصویری، خو، مونه، هر نوع حروف نوشتنی و چاپیtemper (اسم)خوی، طبع، خشم، حالت، خیم، مزاج، سرشت، طبیعت، خو، قلقprinting (اسم)طبع، چاپ، چاپ پارچه، باسمه زنیpublication (اسم)طبع، اشاعه، انتشار، نشر، نشریه، نگارش، طبع ونشرleaning (اسم)انحراف، میل، تمایل، طبع، کجی، علاقه شدید به چیزی، تمایلات
به زبان سنگسری ذات zatخوی khoyوِجود wejodچاپ ، مُهر کردن ، نقش کردنطبع : ذاتطبیعتسرشتدرست ترجمه نشدهمعنی ( طبع علی ) با ( طبع فی ) فرق میکنه که دراینجا همش ( طبع علی ) یا ( طبع ) که اسم هست ترجمه شدهسرنوشت، هستی، ذاتسلیقه میلسااتطبع : ذوق و استعدادمهر - در حجاب_ محجوبآیه قرآن:بلکه خداوند در اثر کفرشان قلبشان را طبع کرد ( بل طبع الله علیها بکفرهم )ذات، خلقاستغنای طبع :توانگری، ارجمندی، والا مقامذات، خلق و خوی، طبیعتذوق و استعدادطبع = ذات و سرشتتبع = پیروی، پیروانافست، منتشر، نشر، باسمه، دروغ، شایعه، گزافه، اغراقسرشت ، طبیعت ، ذوقکاربرد در جمله : 🍯🍯از خاکساران متواضع هیچ کس را این فروتنی و سلامت طبع نیست که شتر راست ( خارج 88 )مزاج ( صفرایی، سودایی، دموی و بلغمی )نگارشباسمهمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)+ عکس و لینک