stinginess (اسم)خشکی، ضیقstricture (اسم)تنگی، جراحت، ضیق، باریک بینیtightness (اسم)سفتی، ضیقnarrowness (اسم)ضیقniggardliness (اسم)ضیقstingy (صفت)خسیس، لئیم، ضیق، ناشی از خست، تنک چشم، خشک دست، گران کیسهtight (صفت)خسیس، سفت، محکم، مقید، کیپ، تنگ، لول، کساد، ضیقnarrow (صفت)محدود، باریک، تنگ، کوته فکر، دراز و باریک، ضیقniggardly (صفت)خسیس، چشم تنگ، ضیق
ضیق به معنی تنگی وقت وسعت کم زمان محدودخیلی سریعضیق در مقابل سعه قرار دارد و به معنی گشادگی، فراخی و وسعت استفشردهکمی، کمبودسختی+ عکس و لینک