ضمنا

/zemnan/

    meanwhile
    in the meantime
    incidentally
    by the way
    implicity
    apropos
    inter alia
    withal
    parenthetically

مترادف ها

nevertheless (قید)
باز، هنوز، ضمنا، با این حال

however (قید)
بهر حال، هنوز، ضمنا، با اینکه

simultaneously (قید)
با هم، ضمنا، به صورت همزمان

at the same time (قید)
ضمنا

meantime (قید)
ضمنا، در ضمن، ضمائم، در این ضمن، در اثناء، در خلال

meanwhile (قید)
ضمنا، در ضمن، در این ضمن، در اثناء، در خلال

by the way (قید)
ضمنا، اتفاقا

in the interim (قید)
ضمنا

withal (قید)
بعلاوه، ضمنا، با آن، با این

پیشنهاد کاربران

برداشت یک معنی و مفهوم از محتوی یک ماجرا و حادثه
inter alia
to boot
شایان ذکر است
بیشتر اینکه - به پیوست -
by the way
ضمناً. ( قید ) در ضمن. ( منبع: لغتنامۀ هخدا - رجوع شود به «ضمن» )

بپرس