ضماد

/zemAd/

    salve
    poultice
    plaster

فارسی به انگلیسی

ضماد خردل
mustard plaster, mustard poultice, sinapism

ضماد گذاشتن
plaster, poultice

ضماد گرم
fomentation

ضماد لب
lipsalve

مترادف ها

compress (اسم)
ضماد

plaster (اسم)
مشمع، مرهم، ضماد، گچ، ارزه، خمیر مخصوص اندود دیوار و سقف

salve (اسم)
مرهم، ضماد، مرهم تسکین دهنده

cataplasm (اسم)
ضماد

poultice (اسم)
ضماد

پیشنهاد کاربران

زَخم دارو
باند و گاز
باندپیچی
ضماد[ اصطلاح طب سنتی ]آنچه غلیظ القوام که مایع و نرم باشد بر عضو بمالند و یا بر او بندند اعم از آنکه موم و روغن داشته باشد و یا نداشته باشد.
به نظر می رسد معنی ضِماد شیوه کاربرد ادویه به صورت موضعی است و ضُماد هم ادویه ای است که نقش ماده را ایفا می نماید
zamad
zomad
zemad
sayaditeb@
دارو

بپرس