ضرورت

/zarurat/

    necessity
    exigency
    emergency
    distress
    demand

فارسی به انگلیسی

ضرورت داشتن
to be necessary

ضرورت شعری
poetic license

ضرورت ها
occasions

مترادف ها

exigence (اسم)
پیش امد، ضرورت

exigency (اسم)
اضطرار، ضرورت، ایجاب

necessity (اسم)
نیاز، ضرورت، لزوم، نیازمندی، احتیاج، بایستگی

urgency (اسم)
ضرورت، فوریت، نیاز شدید

پیشنهاد کاربران

پیش نیاز
🇮🇷 همتای پارسی: بایستگی 🇮🇷
لازم ، باید
لزوم، بایست
"ضرورت" در تاریخ بیهقی به معنی "علت" نیز آمده است.
"من در ایستادم . . . و ضرورت ستدن . . . همه بتمامی شرح دادم "
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۷.

در بایست
اقتضا
واجب بودن
حاجت
وایا

بپرس