ضرر

/zarar/

    detriment
    loss
    harm

فارسی به انگلیسی

ضرر دیدن
to sustain or incur a loss

ضرر کردن یا ضرر دادن
to lose, to sustain a loss

مترادف ها

loss (اسم)
گمراهی، ضلالت، عدم، فقدان، خسارت، زیان، ضرر، خدشه، خسران، مرگ، اتلاف، باخت، خسار

evil (اسم)
زیان، ضرر، بدی

forfeiture (اسم)
فقدان، زیان، ضرر، جریمه، از دست دادگی

hurt (اسم)
ازار، صدمه، زیان، ضرر، اسیب

damage (اسم)
گزنده، خسارت، خرابی، زیان، ضرر، اسیب، خدشه، خلل، خسران

harm (اسم)
اذیت، صدمه، خسارت، زیان، ضرر، اسیب، خسران، گزند

prejudice (اسم)
تعصب، ضرر، تبعیض، غرض، پیش داوری، غرض ورزی، قضاوت تبعیض امیز، خسارت وضرر

disadvantage (اسم)
اشکال، زیان، ضرر، وضع نامساعد، بی فایدگی

injury (اسم)
صدمه، ضرر، اسیب

detriment (اسم)
خسارت، زیان، ضرر، گزند

wound (اسم)
خستگی، ضرر، زخم، جراحت، جریحه

پیشنهاد کاربران

شخصی که ضرر بر او تحمیل شده است را متضرر می گویند، به فاعل شخصی که ضرر را وارد کرده است چه گفته می شود؟
ضرریدن.
ضرراندن به کسی.
زیانیدن.
زیاناندن به کسی.
آسیبیدن.
آسیباندن به کسی.
گزندیدن.
گزنداندن به کسی.
آسیب، اضرار، تغابن، خسارت، خسران، زیان، زیانمندی، صدمه، غبن، گزند، لطمه
ضر
آسیب
Harm

بپرس