ضدیت

/zeddiyyat/

    antagonism
    opposition

فارسی به انگلیسی

ضدیت کردن
oppose

مترادف ها

conflict (اسم)
نبرد، برخورد، ستیزه، ضدیت، نا سازگاری، تضاد، کشمکش، مناقشه، مغایرت، کشاکش

opposing (اسم)
ضدیت

antagonism (اسم)
ستیز، خصومت، ستیزگی، ضدیت، مخالفت، هم اوری، اصل مخالف

animosity (اسم)
ستیز، دشمنی، خصومت، عداوت، کینه، شهامت، جسارت، ستیزه جویی، ستیزگی، ضدیت

enmity (اسم)
نفرت، دشمنی، خصومت، عداوت، کینه، ستیزگی، ضدیت، دوءیت

hostility (اسم)
خصومت، عداوت، ستیزگی، ضدیت، عملیات خصمانه

opposition (اسم)
ضدیت، مخالفت، تضاد، مقابله، مقاومت

contradiction (اسم)
رد، ضدیت، مخالفت، تضاد، تناقض، مغایرت، ضد گویی، خلاف گویی، عدم تناسب

پیشنهاد کاربران

درود بر کاربر گرامی /مهدی کشاورز/.
نمونه ای بسیار خوب آوردید. "پریدن" بن واژه ای است که از "پر" و "یدن" ساخته شده است.
"پر" پیشوندی است که در زبان پارسی بوده است و به "دور، پیش" نشانش دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

و از آن پیشوند، همین بن واژه "پریدن" ساخته شده است.
پس به همین شیوه، پاد را می توان برابر "ضد" گرفت و بن واژه "پادیدن" را ساخت که می تواند برابر ( ضد بودن/ضد کردن/ضد شدن ) باشد.
دیگر گزینشش با شما. گویی شما "ضد بودن" را برابر این بن واژه گرفته اید. اگر من بودم "ضد کردن" را می گرفتم ( درون من با آن سازگار تر است ) ولی شاید هم نادرست باشد.
و از همین "پادیدن" واژه "پادش" ساخته می شود که بر پایه نگاه شما بر چَمِ "پادیدن"، این واژه نیز برابر "ضد بودن، پادسویی. . . . " می شود.
از شما سپاسگزارم که من را آگاه ساختید.
بدرود!
بدرود!

درود بر جناب نقدی ارجمند
سخنتان درست است ولی آیا قانونی هست که فرمان دهد پیشوند را نمی توان در جایگاه یک بن جداگانه به آن نگریست و نباید از آن کارواژه و. . . ساخت؟
این درست که پیشوندها و پسوندها به تنهایی بی چم هستند ولی تا زمانی که کاربردی جز پیشوند یا پسوند نداشته باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

پَر یک پیشوند است که چم [به بالا] یا [به بیرون] به کارواژه می دهد مانند پرداختن، پروردن، پراکندن و. . ، اینک این پیشوند به ریخت بن کنونی هم درآمده و پریدن را از آن داریم.
با این همه، واژه های پادینه=ضد و پادینگی=ضدیت را هم می ت آن از آن ساخت.

درود بر کاربر /مهدی کشاورز/ گرامی.
پیشنهاد "پادش" می توان برابر بسیار خوبی برای "نقض کردن، رد کردن، ضد بودن، ضدیت" باشد، ولی شوربختانه ساختار نادرستی دارد. ( از نگاه من )
"پادش" از دو بخش "پاد" و "ش" ساخته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

باید نگرید ( =دقت داشت ) که "پاد" گونه ای پیشوند است و بن واژه ندارد. اگر بن واژه داشت چیزی همانند "پادیدن، پادیتن" باید می شد که چنین چیزی نیست.
اگر در این دیدگاه چیزی را نادرست پنداشتم من را آگاه کنید.
بدرود!

ضد=پادسو، پَدسو، پادزی، پَدزی
یَت=بودن
پس "ضدیت" می شود "پادسویی، پَدسویی، پَادزیی، پَدزیی"
پادش
ضِدّیَّت:
١. ناهمسویی، ناسازگاری، ناهمفکری، دوگانگی، دودستگی، چندگانگی، چنددستگی، نایکسانی، پادگری، ناهمخوانی
۲. دشمنی، ستیزەگری، کینەتوزی
🇮🇷 همتای پارسی: پادیگی 🇮🇷
پاد پسوند ایگی ( همتای پارسیِ ایَت در عربی )
دشمنی
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
پَتی، پَتیست، پورتَن ( پهلوی )
دِژیتی ( کردی )
اَویرود avirud ( سنسکریت: اَویرودهَ )

بپرس