شخم زدن


    plow

فارسی به انگلیسی

شخم زدن و کشت کردن
ear

شخم زدن یا شخم کردن
to plough

مترادف ها

plough (فعل)
شخم زدن، شیار کردن، شخم کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن

plow (فعل)
خیش زدن، خیش کشیدن، شخم زدن، شیار کردن، شخم کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن

furrow (فعل)
شیار دار کردن، خیش زدن، خیش کشیدن، شیار زدن، شخم زدن

husband (فعل)
جفت کردن، کاشتن، شوهر دادن، شخم زدن، باغبانی کردن، خواستگاری کردن

پیشنهاد کاربران

شخم زدن* = شورانیدن زمین ؛ اثارة. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) . شیار کردن زمین. ( از منتهی الارب ) . شخم زدن آن. شیار کردن آن : شهر به شهر و منزل به منزل شدند [ فرعون و هامان ] تا به مصر رسیدند. .
...
[مشاهده متن کامل]
. و بر در مصر یک پاره زمین بود ویران بر راه بادیه فرعون آن زمین را بشورانید و آباد کرد. ( ترجمه طبری بلعمی ) .

شخمشان بزن. . .
باشد که از دردِ منِ ایرانی اندکی کاسته شود.
شیار کردن

شخم زدن :[ اصطلاح توییتر] وقتی کسی به حساب کاربری شخص دیگری می رود و یک جا چند توییت او را ریتوییت می کند، می گویند دارد شخم می زند. پیش ترها که امکان ریتوییت کردنِ توییت افراد توسط خودشان در توییتر فراهم
...
[مشاهده متن کامل]
نبود، افراد معمولاً به توییت های قدیمی خودشان می رفتند و یک نقطه ( . ) منشن می کردند. با این کار توییت خودشان را بالا می آوردند. به این کار هم شخم زدن می گویند؛ با این تفاوت که خود فرد توییت های خودش را شخم می زد.

بپرس