شخصیت به زبان سنگسری
شّخصیت shakhsyit
مِنش meneshe
ذات zate
سِرشت sereshet
کار و کِردار kar o kerdar
شخصیت با کسب صفات مثبت و منفی همراز
صفات مثبت با شخصیت پایدار همساز
صفات منفی با شخصیت ناپایدار هم آواز
... [مشاهده متن کامل]
با شجاعت و بخشش و گذشت شخصیت پایدار در پرواز
ز فروتنی اخلاص خدا محوری شخصیت با ملائک هم آواز
ز خوش قولی امانت داری و حسن ظن شخصیت دلنواز
ز حسادت کینه تنفر شخصیت غمساز
ز بخل تنگ نظری خود محوری شخصیت در آتش ساز
پارسی ز صفات مثبت و منفی شخصیت در طراز
ز صفات مثبت و منفی شخصیت خوشایندو ناخوشایند در هر راز🌸🌸🌹🌹
شخص تو : با هر صفتی چه کرم چه رفع چه عیب چه حسن
شَخصیَّت: ١. منش، درون؛ کردار، رفتار ٢. چهره، کس، فرد ٣. فرد بودن، فردبودگی
شخص در زبان فارسی میشود خویش و خویش در زبان مازندرانی که از پهلوی می باشد می شود شِ
از انجایی که خواست در زبان مازندرانی می شود وِست ( ارزو و امید و برابر ویش لاتین ) پیداست که در زبان فارسی خ به برخی از واژه ها افزوده شده یا خِش بوده که شده خویش و . . . .
... [مشاهده متن کامل]
با نگر به اینکه خ وی شِ به چم خود وی میشود و از سوی دیگر ایش در زبان اریایی به چم ارزو بوده میتوان فهمید که خویش = خود خواستن بوده یعنی شخصی از همین رو خویش را شخص گویند.
از سوی دیگر وی ( اوی ) را در ویشان یا ایشان میبینیم که میشود وی شان = اوی شان دار = خطاب مودبانه / در شان من نیست در جایگاه من نیست.
شخصیت=مراقب افکارت باش که گفتارت میشود مراقب سخنت باش که عملت میشود مراقب عملت باش که عادتت میشود مراقب عادتت باش که شخصیتت میشود. . . . .
شخصیت، می تواند گویش عربیِ بن واژه ی "شیَئُثَنَ" یا "شیَئُتَنَ"، "شیَ اُثَنَ" یا "شیَ اُتَنَ" به لاتین shyaothana یا shyaotana به چمِ "کنش"، "کردار"، "منش" و کار و رفتاری که بر گرفته از ویژگی های درونیِ آدمی ست، باشد. این واژه بارها در اوستا بویژه در بخش گاتاها آمده و گویش درست آن با th ( ث ) بوده که با t ( ت ) هم گفته میشده.
... [مشاهده متن کامل]
برای نمونه در اوستا:
• شیَ اُثَنا یا شیَ اُثَنَ = کردار، رفتار ، منش، کنش
• شیَ اُثَناایش یا شیَ اُثَنائیش = کردارها، رفتار ها
• شیَ اُثَناچا = با کردار، با رفتار ( ویژگی یا صفت )
شکس= شخص
شکسیک = شخصیت
هر انسان یک شخص است و شخصیت دارد
حالا اگر آدم خوبی باشد میشه با شخصیت خوب و مورد رضایت اگر آدم بدی باشم میشه بی شخصیت خوب و مورد رضایت و یک شخصیت پلید
چهره
به پارسی:کردگار، منش، بزرگواری، شایسته، دارا بودن،
کاراکتر . . . . .
تن ویژه، ویژگی
خویشیک
حیثیت
منش
هویت
شخصیت چه بسا که واژه ای ایرانی باشد ( بیش از هفتاد درصد عربی ، ایرانی است ) :
شخص :شکس : کس
البته این تنها یک گمان است و چه بسا که نادرست باشد
اخلاق و بزرگواری
بازدهی شخص باید در زبان های دیگر ایرانی ریشه یابی شود. . پسوند های ات، ایت و یت همه پارسی آریایی هستند!
خصوصیات اخلاقی
پرسوناژ
Personality
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آمانْس ( اوستایی )
ساتْویک sãtvik ( سنسکریت: ساتویکَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)