شتاب کردن


    hurry
    post
    hotfoot

مترادف ها

accelerate (فعل)
شتاب دادن، سرعت دادن، تسریع کردن، شتاب کردن، شتاباندن، تند کردن، بر سرعت افزودن، تند شدن، تندتر شدن

hie (فعل)
شتاب کردن، عجله کردن، شتابیدن، زود رفتن، بشتاب رفتن

skelter (فعل)
شتاب کردن

hurry (فعل)
شتاب کردن، بستوه اوردن، راندن، چاپیدن، عجله کردن، شتابیدن، باشتاب انجام دادن

pelt (فعل)
شتاب کردن، پوست کندن، پی درپی زدن، پرتاب کردن، پی در پی ضربت خوردن

skelp (فعل)
شتاب کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس