سابق

/sAbeq/

    former
    previous
    old
    old days
    antecedent
    erstwhile
    past
    late
    onetime
    quondam
    preceding
    former time

فارسی به انگلیسی

سابق الذکر
aforementioned, aforesaid, former

سابق بر این
formerly, in the past

مترادف ها

former (صفت)
پیشین، قبل، قبلی، پیشی، سابق، جلوی، سابقی، دارای انتای مربع، در جلو

antecedent (صفت)
پیشین، مقدم، سابق

past (صفت)
قبلی، قدیمی، گذشته، سابق، ماقبل، ماورای، پایان یافته، وابسته بزمان گذشته

old (صفت)
مسن، سالخورده، پیر، سالار، قدیمی، کهنه، باستانی، گذشته، پارینه، دیرینه، عتیق، سابق، فرسوده، سابقی، زر، کهن سال، کهنه کار، پیرانه

preceding (صفت)
سابق، ماقبل

ci-devant (صفت)
سابق، متعلق بدوره سابق

previously (قید)
سابق، سابقا

formerly (قید)
قبلا، سابق، پیشتر، سابقا

before (قید)
جلو، قبل، سابق، پیشتر، در حضور، سابقا، پیش ازانکه

پیشنهاد کاربران

sometime
formal former
Sir Richard Marsh, the sometime chairman of British Rail
سابق بر وزن فاعل از ریشه سماعی ( از طریق شنیدن ) عربی سبق به دست آمده است .
ریشه سبق از ریشه فعلی ترکی قدیم sab به یک معنی به معنی "رد شدن و گذشتن از چیزی یا از کنار چیزی عبور کردن و از آن دور شدن و پشت سر گذاشتن آن" به مفهوم عینی و " رد کردن و پشت سر گذاشتن یک حادثه و یا رویدادو. . . " به مفهوم انتزاعی و ذهنی، گرفته شده است .
...
[مشاهده متن کامل]

این ریشه را می توان در فعل ترکی savmak در ترکی مشاهده کرد .
از sab مشتق sabık یا ( savuk ) به دست می آید که به معنی رد کرده ، پشت سر گذاشته ( شخص ، شی یا رویدادو. . . ) می باشدکه به شکل" سبق" وارد عربی شده است و به وزن ها و اشکال مختلف در آمده است .
واژه سبقت به معنی پیشی گرفتن یعنی رد کردن و از چیزی عبور کردن و پشت سر گذاشتن نیز به همین شکل معنا گرفته است .
یا واژگان سابق ، سابقه و سوابق و. . . نیز به همین شکل .

اولیه
قبل

بپرس